یادداشتی در باب مخترعان جعلی و ادعای اختراعات شگرف

آلونسو کیخانو چگونه «دن کیشوت» شد؟
عرفان کسرایی | روزنامه شرق | شماره ۲۸۶۱ – پنج شنبه ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۶
«آلونسو کیخانو، شخصیت اصلی رمان دن کیشوت، بعد از خواندن داستان‌هایی از شوالیه‌های ماجراجو به‌شدت تحت‌تأثیر این کتاب‌ها قرار می‌گیرد و تصمیم می‌گیرد خود نیز یک شوالیه شود. دن کیشوت خود را شکست‌ناپذیر می‌داند، اما از آنجایی که در دنیای خیالی خود گرفتار شده، دشمنان فرضی او اغلب کوه‌ها و درخت‌ها هستند. او احساس می‌کند یک شوالیه شجاع است، اما در دنیای توهم خود به آسیاب بادی می‌تازد. از دنیای ادبیات که بگذریم، دنیای علم و فناوری نیز همواره دن‌کیشوت‌های بسیار داشته است. یک جست‌وجوی ساده اینترنتی نشان می‌دهد تعداد «خودمخترع پندار»ها و دن کیشوت‌های علم و فناوری به‌مراتب بیش از آن است که تصور می‌شود. افراد بسیاری هستند که خود را صاحب اختراعات بزرگ و شگرف و تاریخ‌سازی می‌دانند که روزی دنیا را تکان خواهد داد. چنین موضوعی ابدا تازه نیست و تاریخ علم از قرن‌ها پیش، نمونه‌های بسیاری از این دست را ثبت کرده است؛ افرادی که متوهمانه، مدعی اکتشافات بزرگ، اختراعات شگرف و ایده‌هایی بوده‌اند که چهره جهان را تغییر خواهند داد. برای سالیان طولانی، تب ساختن ماشین‌های حرکت دائمی، یعنی ماشین‌های ناقض قوانین ترمودینامیک که بدون وجود منبع انرژی برای ابد به حرکت خود ادامه می‌دهند، به‌قدری بالا گرفته بود که اداره ثبت اختراع و نشان تجاری ایالات متحده آمریکا اعلام کرد که چنین طرح‌هایی را دیگر حتی بررسی هم نمی‌کند، مگر آنکه یک نمونه عینی از آن ارائه شده باشد.
چگونه می‌توان اختراعات جعلی را تشخیص داد؟
مدعیان اختراعات بزرگ می‌خواهند یک‌شبه ره صدساله بروند و بدون زحمت و بدون مطالعه تبدیل به دانشمند یا مخترع بزرگ شوند. تفکیک و تشخیص مخترع‌نماها از مخترعان و پژوهشگران واقعی، از دیدگاه متخصصان علوم و فناوری، عملا به سهولت ممکن است. پژوهشگران حرفه‌ای یا دست‌اندرکاران تولید علم و فناوری، به پیچیدگی‌های امر پژوهش یا تولید علم و فناوری به‌خوبی واقفند و ازاین‌رو مخترعان جعلی عموما نمی‌توانند نزد این گروه از متخصصان، خود را به‌عنوان مخترعان خبره و پژوهشگران قابل جا بزنند و جعل کنند. مخترعان جعلی، برای خلاصی از توضیح محتوای اکتشاف یا اختراع خود به متخصصان و به جهت اجتناب از ارائه آن به مجامع علمی رسمی و دانشگاهی، تلاش می‌کنند درعوض، یافته‌های خود را به رسانه یا به عموم مردم عرضه کنند و با به‌کارگیری هیاهوی کاذب تبلیغاتی، اختراع و اکتشاف خود را تکان‌دهنده جلوه دهند. مخترعان جعلی خوب می‌دانند که متخصصان و نهادهای رسمی آکادمیک، اختراعات مورد ادعای آنها را نه تحت‌تأثیر تبلیغات و تعریف خود افراد که به صورت دقیق و موشکافانه و با ضوابط علمی شناخته‌شده مورد بررسی قرار خواهند داد و از افراد خواهند خواست که درخصوص اکتشاف یا اختراع خود، توضیحات دقیق بدهند و منابع مطالعاتی و پژوهشی خود را نیز عرضه کنند. درحالی‌که افراد غیرمتخصص که اطلاعی از پیچیدگی‌های پژوهش و اختراع و اکتشاف ندارند، مخترعان جعلی را به چالش نمی‌کشند و چه‌بسا از ادعاهای شگرف آنها حیرت‌زده شوند.
ادعاهای گزاف
گاهی ادعای دانشمندان و مخترعان جعلی به‌خصوص آنها که در غرب زندگی می‌کنند برای عموم مردم جذاب‌تر است. دلیل آن هم این است که عموم مردم از شهرت و موفقیت هم‌وطن خود در اروپا و آمریکا احساس غرور و تفاخر ملی می‌کنند. این دسته از مخترعان جعلی ممکن است خود را پروفسور نامیده و با پوشش کت و شلوار و کراوات چند همایش نیز برگزار کنند. یکی از این دانشمندان جعلی که خود را کاشف سیستم خوددرمانی بدن می‌داند و روی این سیستم، نام بی‌معنا و بی‌محتوای «دنسروخ» گذاشته، می‌گوید: «همیشه نابغه‌ها، در عصر خود، به سبب حرکت در خارج از زمان خود، دیر شناخته می‌شوند و گاهی با عنادهای مختلف هم روبه‌رو شده‌اند، ولی بالاخره در تاریخ ماندگار می‌شوند!» در یک نمونه، فردی با داشتن سن حدود ۲۰ سال ادعا می‌کند بیش از صد سخنرانی و کنفرانس در همایش‌ها، سمینارها، دانشگاه‌ها و مراکز معتبر علمی کشور ارائه داده و ده‌ها کتاب تألیف کرده است. دیگری که مدعی اختراع یک دستگاه عظیم فناوری امواج و مدعی است اختراعش، موجب جذب تمام فرکانس‌های ارسالی از زمین و از ماهواره‌ها می‌شود، می‌نویسد: «مکانیسم عملکرد این دستگاه، جذب فرکانس قبل از رسیدن به پردازشگرهای زمینی است، با شروع به جذب فرکانس‌ها شامل موبایل، اینترنت، تلویزیون، رادیو و… قطع خواهد شد!».
چگونه می‌توان مخترعان یا دانشمندان واقعی را تشخیص داد؟
پژوهشگران قابل، مخترعان و مهندسان واقعی و دانشمندان حقیقی، یافته‌های خود را در سمینارها، دانشگاه‌ها و فستیوال‌های معتبر علم و فناوری مطرح می‌کنند. پژوهشگران واقعی اما ادعا نمی‌کنند که ده‌ها مقاله در نشریات معتبر منتشر کرده و زمینه‌های تحقیقاتی گسترده‌ای داشته‌اند، بلکه آنها «واقعا» چنین رزومه روشنی دارند. صلاحیت علمی پژوهشگران، مخترعان، دانشمندان و مهندسان واقعی را دانشگاه‌ها، نهادهای رسمی علمی داخلی و بین‌المللی تعیین می‌کنند، نه وبلاگ‌ها و ادعاهای شخصی. مخترعان و دانشمندان واقعی، جزئیات فنی یافته‌های خود را به نهادهای رسمی متولی علم و فناوری عرضه می‌کنند، چراکه از پس توضیح و تبیین یافته‌های خود برمی‌آیند و دلیلی برای کلی‌گویی و بیان مبهم ندارند. ادعای انجام یک اختراع با واقعی‌بودن آن متفاوت است. مخترعان جعلی صرفا می‌گویند و تبلیغ می‌کنند، درحالی‌که مخترعان و دانشمندان حقیقی، یافته‌های خود را به مجامع علمی معتبر و باصلاحیت ارائه می‌کنند. مخترعان جعلی اطلاع دقیقی از ادعای خود ندارند، به جهت خلاصی یافتن از توضیح ابداع و اختراع یا اکتشاف مورد ادعای خود برای متخصصان، به بیان عبارات کلی و غیردقیق می‌پردازند.
زمینه اجتماعی یا فردی ظهور این پدیده چیست؟
شاید یکی از عوامل دخیل در بروز مسئله ادعای اختراعات جعلی بزرگ، اغراق‌ها و تمجیدهای کاریکاتوری اطرافیان، خانواده و دوستان ناآگاه از قابلیت‌های فرد باشد. احتمالا اغلب دیده‌ایم خانواده‌ها، کودکان و نوجوانان خود را که می‌توانند نصب ویندوز یا رایت سی دی انجام دهند، مغز متفکر کامپیوتر می‌دانند. بسیاری هستند که نوجوان محصل خود را صرف اینکه دوشاخه پریز برق را تعمیر کرده یا با گوشی تلفن همراه هوشمند کار می‌کند نابغه یا مخترع یا اینشتین و… نامیده‌اند. برای مخترع‌بودن باید مخترع بود و برای دانشمندبودن، دانشمند. هیچ‌کسی بدون زحمت و زمینه علمی نمی‌تواند این عناوین را جعل کند. همان‌گونه که دن کیشوت با خواندن داستان شوالیه‌ها، شوالیه نشد و تنها در توهم شوالیه‌بودن به‌سر برد و فقط با آسیاب‌های بادی جنگید.
لینک متن کامل این مقاله در وبسایت روزنامه شرق
فایل پی دی اف این مقاله

Leave a Reply