پرونده ای درباره پنج ایدهی علمی و تکنولوژیک که مرگ را به چالش خواهد کشید
عرفان کسرایی| مجله دانستنیها، شماره 192
آیا هوش مصنوعی، انسان را جاودانه خواهد کرد؟
دستیابی زندگی جاودانه و رهایی از مرگ، هزاران سال است که رویای دیرینه بشر بوده است. از گیلگمش که در راه رسیدن به حیات جاودان به دروازهی ظلمات رسید گرفته تا سایر قهرمانان اساطیر باستانی ، همه و همه در جستجوی آب حیات یا اکسیر جوانی بودهاند. جستجویی بی نتیجه که نه اسکندر را جاودانه کرد و نه به گیلگمش عمر ابدی داد. البته در به کار بردن تعبیرعمر ابدی قدری باید احتیاط کرد. زمانی که از عمر ابدی صحبت میکنیم باید توضیح دهیم که مقصودمان از ابدی چیست. مثلا ده هزارسال یا صدهزارسال یا میلیونها و میلیاردها سال؟ اما کیهانشناسان هنوز نمیدانند که آیا جهانی که ما در آن زندگی میکنیم پایانی خواهد داشت یا تا ابد و تا زمان بینهایت ادامه پیدا خواهد کرد. مثلا بر اساس سناریوی متوقف شدن انبساط جهان و آغاز انقباض و مرحله مهرمبش (بیگ کرانچ) جهان ما با تمام عظمت آن روزی به پایان خواهد رسید. در این صورت ، تکیه بر کلمهی ”ابد“ بی معنا خواهد بود. البته بحث ما اینجا فلسفی نیست و بنا را بر این میگذاریم که میدانیم مقصودمان از عمر ابدی چیست. در دوران مدرن، با وجود آنکه میل انسان به عمر ابدی همچنان باقی است ، اما تعابیری مانند آب حیات و اکسیر زندگی نیز معنای مدرنی پیدا کرده است. مثلا شرکت کالیکو که در سال 2013 توسط کمپانی گوگل راه اندازی شد، دقیقا به دنبال یافتن راهی است که با استفاده از روشهای کنترل بیولوژی ، عمر انسان را تا 150 سال افزایش دهد. آرتور دی. لوینسون مدیر شرکت کالیکو جایی میگوید انسانهای یک نسل قبل از ما حتی نمیتوانستند تصور کنند که دو نفر از دو سوی کرهی زمین با وسیله کوچکی که در جیب جای میگیرد بتوانند با یکدیگر ارتباط صوتی و تصویری برقرار کنند. اتفاقی که برای ما به قدری عادی است که حتی از آن تعجب هم نمیکنیم، گویا که زندگی روی زمین همواره همینطور بوده است. به همین شکل، باور این موضوع که میانگین عمر ما 70 سال بوده است برای نسلهای آینده سخت خواهد بود. به عبارت دیگر عمر 150 ساله در نظر آنها عمری طبیعی و عادی محسوب خواهد شد.
اگرچه موفقیت این پروژه و تحقق متوسط 150 سال، حیرت برانگیز و ورای حد تصور ماست اما مقصود ما از جاودانگی، خیلی بیش از 150 سال و 200 سال است. در واقع چیزی شبیه به موضوع فیلمهای علمی و تخیلی که در آنها آگاهی انسان با سیستمهای هوش مصنوعی تلفیق میشود. آواتارهایی که در کنترل ذهن ما هستند. ذهنی که روی یک شبکه نرمافزاری بارگذاری شده است و هرجایی در شبکه جهانی میتواند روی یک بدن رباتیک دانلود شود. چنین پروژههایی شاید در نگاه اول، بینهایت بلندپروازانه و انجام ناپذیر به نظر برسد اما بد نیست بدانیم که دانشمندان و پژوهشگرانی در سراسر دنیا واقعا در پی محقق کردن این طرح هستند. پروژههای هوش مصنوعی که مثلا در اپیزود چهارم سریال آیینه سیاه نشان داده شده است، نرم افزاری است که پس از مرگ انسان، با استفاده از صداها و ویدیوها و تصاویر فرد و با تحلیل ایده ها و سلایق او در شبکههای مجازی، در دنیای اینترنت به زندگی مجازی خود ادامه می دهد. با دوستان خود چت میکند و مثلا در اینستاگرام عکسجدید میگذارد. با گذر زمان ، سیستم هوش مصنوعی مدام خود را به روزرسانی کرده و با دادههای محیطی جدید سازگار میکند. در ادامه همه چیز وارد فاز عجیبی میشود. این سیستم هوش مصنوعی که پس از مرگ به دوستان خود پیامک میفرستاد و حتی با آنها تماس تلفنی میگرفت و با همان صدای فرد درگذشته صحبت میکرد اینک نیازمند دانلود شدن روی یک بدن جدید است. بدنی که اگرچه رباتیک اما با بهرهگیری از بافتهای شبیهسازی شده ساخته شده است. بدنی که تشخیص آن از بدن واقعی فرد دشوار است و تقریبا بی کم و کاست شبیه بدن فرد درگذشته است. یکی از پروژههای بلندپروازانه که در عمل مشابه همین ایده به کار گرفته شده در سریال آیینه سیاه است، پروژهای است که 2045 نام گرفته است. پروژه 2045 که در حدود 6 سال پیش توسط دیمیتری ایتسکوف در مسکو روسیه پایه گذاری شده است با هدف نامیرا کردن انسان و انتقال آگاهی او به بدنی غیر بیولوژیک شکل گرفته است. پروژه 2045 چهار فاز اصلی دارد که در هر یک از این مراحل قرار است بین مغز انسان و یک آواتار کامپیوتری ارتباط برقرار شود. ارتباطی که در نهایت به ساخت مدلی کامپیوتری از مغز منجر خواهد شد و طبق برنامه زمانبندی، در سال 2045 ، زندگی انسان را در بدنی بدون گوشت و پوست و استخوان بارگذاری کند.
ترس از جاودانگی، هراس از هوش مصنوعی
جف نسبیت مدیر حقوقی بنیاد ملی علوم آمریکا نسبت به پیامدهای پیشرفت هوش مصنوعی چندان خوشبین نیست و جایی می گوید: نسل بشر ممکن است تا سال 2050 منقرض شود. حالت دیگری هم وجود دارد و آن هم این است که ما به کمک هوش مصنوعی نامیرا شویم. به هر حال ترجیح میدهیم که حالت دوم اتفاق بیفتد. ری کورتسوایل معتقد است که هوش مصنوعی در سال 2045 بر هوش انسانی غلبه خواهد کرد. او با اشاره به قانون مور میگوید تخمین میزند که در بین سالهای 2045 تا 2050 این هوش مصنوعی است که از انسان پیشی خواهد گرفت. قانون مور میگوید که تعداد ترانزیستورها در یک سطح یکسان هر دوسال دوبرابر می شود.
هیبرید انسان و کامپیوتر در چهار فاز
هدف نهایی پروژه 2045 لااقل روی کاغذ و بر اساس برنامه قرار است طی 4 فاز محقق شود. در فاز نخست یعنی تا سال 2020 مرحله اول این پروژه قرار است که آواتار رباتیک را به کنترل مغز انسان در آورد. رباتی که تمامی حرکات اش در کنترل مغز انسان است و میتواند با تصمیم ما دست خود را بالا بیاورد یا شروع به راه رفتن کند. در سال 2025 در فاز دوم ، پروژه باید به مرحلهای برسد که مغز انسان را به ربات پیوند بزند. در فاز سوم یعنی سال 2035 پژوهشگران باید به این مرحله رسیده باشند که آگاهی انسان را روی کامپیوتر کپی کرده و راه را برای حیات ابدی انسان باز کنند. در فاز نهایی یعنی تا سال 2045 طبق جدول زمانبندی پروژه، به صورت رسمی از آواتار نامیرای انسانی رونمایی خواهد شد. رینولد پاپ مدیر مرکز مطالعات آینده در دانشگاه زالتسبورگ اتریش میگوید شاید زمانبندی فاز اول واقع بینانه باشد اما فازهای دیگر این پروژه یک مساله مهم را در نظر نمیگیرند. انتقال و کپی آگاهی انسانی روی کامپیوتر به این سادگی ها نیست. آگاهی انسانی بینهایت پیچیده است و سادهانگارانه خواهد بود که بتوان در چنین زمان محدودی بتوان تمام رازهای آگاهی انسان را کشف کرد و آن را به کامپیوتر پیوند زد.
رینولد پاپ میگوید پیوند آگاهی انسان روی آواتار رباتیک بیش از حد دور از دسترس است. رویایی است مانند رویای آب حیات برای جاودانگی انسان . پیزی مایرز استاد مشهور زیستشناسی در دانشگاه مینهسوتا موریس در وبلاگ خود مدام درباره این موضوع صحبت کرده است. به خصوص ایدهی ری کورتسوایل را صراحتا به نقد میکشد. کورتسوایل مهندس است، محاسبه میکند و بر اساس محاسبات دقیق ریاضی همه چیز را قابل شبیهسازی می بیند. پیزی مایرز اما به عنوان زیست شناس، حیات و آگاهی انسان را به شکل دیگری میبیند. از دید او سیستم عصبی و نورونها و انتقال اطلاعات بین آنها به مراتب پیچیدهتر از آن است که بتوان آنها را جزء به جزء محاسبه و عینا شبیهسازی کرد. به باور مایرز ، حیات در طبیعت به سادگی با مفهوم سختافزار و نرمافزار قابل توضیح نیست. او معتقد است وقتی از آگاهی حرف میزنیم، این دو مفهوم سخت افزار و نرم افزار در واقع یکی هستند. از دید مایرز، کورتسوایل زیست شناسی را درک نکرده است. مایرز میگوید: ما در فهم کارکرد مغز هنوز در ابتدای راه هستیم. برای صحبت کردن از نامیرایی و حیات جاودان هنوز خیل چیزها هست که باید بدانیم. دیمیتری ایتسکوف اما با وجود تمام تردیدهایی که در عملی بودن چنین پروژهای وجود دارد بر این باور است که این تنها راه نجات نوع بشر از انقراض است. هدف این پروژه در نگاه اول، ممکن است جنونآمیز به نظر برسد اما چه بسا در نظر آیندگان، این که زندگی و عمر ما تا این حد کوتاه بوده و انسان نمیتوانسته آگاهی و حیات خود را روی کامپیوتر کپی کند عجیب باشد. شاید هم کاملا بالعکس، پروژههای کالیکو یا 2045 هرگز تحقق نیابند و آیندگان درباره این پروژهها همان دیدگاهی را داشته باشند که ما امروز نسبت به آب حیات و اکسیر زندگی در اسطورههای باستانی داریم.
پزشکی مدرن همواره در پی یافتن راهی برای افزایش میانگین طول عمر انسان بوده است. این روشها در عمل موفق هم بوده اند. در حالی که طول عمر متوسط انسان در سال 1900 تنها 50 سال بوده امروزه به حدود 80 سال رسیده است. یک مطالعه سال 2016 در دپارتمان ژنتیک دانشکده پزشکی آلبرت اینشتین در نیویورک که در نیچر منتشر شد اما نشان میداد که زندگی جاودانه ناممکن است و حداکثرعمر احتمالی انسان تا 115 یا 120 سال است. بر اساس این پژوهش اگرچه میانگین طول عمر در حال افزایش است، اما حداکثر عمر نسبتا ثابت باقی مانده و از میزان 115 سال در دهه 1990 تا امروز تقریبا تغییری نکرده است. اما آیا علم مدرن از تلاش برای نامیرا کردن انسان دست بر میدارد؟
- در فیلم آقای هیچکس ، نمو پیرمردی ۱۱۸ ساله و آخرین انسان فانی روی زمین است. او در عصری زندگی می کند که انسانها نامیرا شدهاند و مرگ در آن معنایی ندارد. نکته جالب این است که جاودانگی انسان در یک سکانس مهم از این فیلم با کلمه تلومراز توضیح داده میشود. از فیلمهای ژانر علمی تخیلی که بگذریم در واقعیت هم دانشمندان به دنبال راهی هستند که با تحریک سلولها برای تولید آنزیم تلومراز ، فرآیند پیری را معکوس کنند. به عبارت دیگر پژوهشگران میخواهند دارویی تولید کنند که از تلومرها محافظت میکند. به عبارت دیگر هدف آنها حافظت از بخشی از مولکول دی ان آ است که در فرآیند پیری نقش دارد. متخصصان معتقدند وقتی طول تلومر کوتاه شود، طول عمر افراد نیز کاهش پیدا می کند. آنها می گویند تحریک سلولها برای تولید آنزیم تلومراز، فرآیند پیری را معکوس می کند و می تواند پیشرفت بزرگی در عرصه پزشکی باشد.
- بارگذاری آگاهی و ذهن انسان روی کامپیوتر ایدهی دیگری است که علم و فناوری مدرن برای نامیرا کردن انسان پیشنهاد میدهد. این ایده، یعنی بارگذاری و انتقال اطلاعات مغز به ماشین و نامیرا کردن آگاهی انسان را نخستین بار جرج آر. آر. مارتین در سال 1971 مطرح کرده بود. به نظر منطقی می آید. بدن انسان بی نهایت آسیبپذیر است و یک ضربه یا برش ممکن است کارایی و حیات ما را با خطر مواجه کند. حال تصور کنید به جای بازوها و ماهیچهها و استخوانهایی که شکننده اند و به مرور زمان به تحلیل میروند میتوانستیم سیلندر و پیستونهای پنوماتیکی را حرکت دهیم. بدنی که نه خسته می شود و نه به این سادگی ها در برابر سرما و حرارت و ضربه آسیب می بیند. این همان رویایی است که دانشمندان برای نامیرا کردن انسان در سر میپرورانند. آپلود کردن ذهن یا کپی کردن یا انتقال محتوای ذهن به نرم افزار، میتواند در صورت عملی شدن، جادودانگی انسان را به دنبال داشته باشد. اما شبیهسازی عملکرد ذهن انسان در عمل بسیار پیچیدهتر از حد تصور است. مغز انسان 100 میلیارد سلول عصبی دارد که به وسیله سیناپسها با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند. مدلسازی مکانیسم یادگیری و تفکر در چنین شبکه پیچیدهای حتی به لحاظ نظری هم از شدت پیچیدگی ناممکن به نظر میرسد.
- بسیاری نانوتکنولوژی را جدی ترین تحول در صنعت و به وجود آورنده انقلابی در نحوه زیست انسان میدانند. فناوری نوینی که نه تنها در صنعت و تولید که در پزشکی و داروسازی و حتی پوشاک و تغذیه انسان، تغییرات چشمگیری ایجاد خواهد کرد. کورتسوایل آینده پژوه در سال 2006 گفته بود ما فقط 20 سال تا انقلاب نامیرایی انسان توسط نانوتکنولوژی فاصله داریم. نانوتکنولوژی نه تنها روشهای درمانی و جراحی را متحول خواهد کرد بلکه روشی نوین برای ساخت قطعه یدکی بدن در اختیار دانشمندان قرار خواهد داد. از رگهای بدن گرفته تا سلولهای عصبی و یا قلب درست مثل اتومبیلی که قطعات آن مدام با قطعات نو جایگزین میشود منجر به این خواهد شد که ارگانهای مختلف بدن انسان برای همیشه سالم باقی بمانند. ضمن آنکه در سالهای اخیر، تکنولوژی چاپگرهای سه بعدی هم به کمک پژوهشگران آمده است. مدتی پیش پژوهشگران دانشگاه صنعتی مونیخ و دانشگاه ال ام یو از یک پیشرفت بزرگ در تولید قلب پرینت شدهی انسان خبر دادند و اعلام کردند که با استفاده از یک روش جدید موفق به پرینت سه بعدی سلولهای زندهی قلب شده اند. پیوند قلب مصنوعی سهبعدی پرینت شده از سلولهای بنیادی استخوان لگن بیمار، یک انقلاب بزرگ در پزشکی ایجاد خواهد کرد.
- یکی دیگر از دستاوردهای علم در دهههای اخیر که میتواند پژوهشگران را به یافتن راهی باری نامیرا کردن انسان امیدوار کند کلونسازی است. این روش با وجود آنکه به خصوص پس از کلون سازی گوسفندی به نام دالی مورد مخالفتهای شدید اخلاقی و مذهبی قرار گرفته اما امید تازه ای برای درمان بسیاری از بیماریهای لاعلاج ایجاد کرده است. کلمه کلون که ریشهی یونانی دارد به معنی گروهی از موجودات یکسان است. اما در سالهای اخیر این کلمه به معنی مشخصی به خصوص در حوزه زیستشناسی به کار میرود. به عبارت دیگر به معنای عمومی و ساده شدهی ارگانیسمی که کپی ژنتیکی یک ارگانیسم زنده دیگر است. کلونسازی امروزه برای تولید سلولها و ارگانیسم ها و بافتهای گیاهی و جانوری مورد استفاده قرار میگیرد. در کلونسازی معروف به کلونسازی زایشی هدف این است که انسان دیگری و به بیان دیگر جنین کلون شده و نسخه برداری ژنتیکی یک انسان که کاملا شبیه انسان اصلی است ایجاد شود. كلونسازی در سالهای اخیر پژوهشگران را به درمان بيماریهايی همچون ديابت و پارکينسون، بيماریهای مادرزادی قلب، آلزايمر، بيماریهای قلبی، پوکي استخوان و نظایر آن امیدوار کرده است.
- راه دیگری که پژوهشگران برای جاودانه کردن انسان در نظر دارند و در حال حاضر هم انجام میشود سرمازیستی یا است. این روش ناامیدکننده ترین راه برای جاودانه کردن انسان و تمدید حیات اوست. چرا که در نهایت ناامیدی از درمان بیماریها و در استیصال از مقابله با مرگ ، همه چیز را به آینده موکول میکند. در این روش، دمای بدن فرد را پس از مرگ تا حدی پایین میآورند که اجزای آن از بین نرود. به این امید که چه بسا بتوان در آینده با پیشرفت علم یک بار دیگر فرد را به یک زندگی دوباره بازگرداند. در روش سرمازیستی، بدن انسان در نیتروژن مایع قرار داده شده و در دمای ۱۹۶- سانتیگراد منجمد میشود. در حال حاضر این روش در آمریکا و روسیه انجام میشود و انجام آن در هر دو کشور هزینه بالایی میطلبد. روشهای ارزانتری هم وجود دارد که میتوان فقط سر را منجمد کرد و در انتظار روزی باقی ماند که پیشرفتهای پزشکی آینده بتواند زندگی دوبارهای به انسان بدهند. یک زندگی دوباره به بیمارانی که پزشکی روزگار ما از درمان آنها ناتوان است و مرگ هم به آنها مجال و فرصت زندگی نداده است.
فایل پی دی اف متن کامل این مقاله در مجله دانستنیها
skillful. “accurate translation of technical words”.
thank you !
بسيارزيبا بسيارعالي
آقاي عرفان كسراي نام يك آدرسي راداد كه درآن ثبت نام كرده بود جهت ناميرايي مجازي انسان لطف كنيد آدرس دقيق روبرام بنويسيد
پروژه
Eterni.me
افکار، ایده ها، خاطرات، اظهارنظرها و عکس های ما را پس از مرگ در فضای مجازی زنده نگاه خواهد داشت. آواتار هوشمندی که پس از مرگ ما ، به صفحه فیسبوک و اینستاگرام و نظایر آن دسترسی خواهد داشت و آنها را همچنان به روزرسانی خواهد کرد. با دوستانمان گپ خواهد زد و پروفایلمان را در شبکه های مجازی به روز نگه خواهد داشت
There’s certainly a lot to learn about this issue.
I like all the points you’ve made.