عرفان کسرایی – روزنامه شرق شماره ۲۵۸۷ – پنج شنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۵
ضرورت پرهیز از ورود افراد نامتخصص به بحثهای تخصصی
کاملا طبیعی است که هر انسانی در قبال موضوعات گوناگون، آرا و دیدگاههای شخصی خودش را داشته باشد. ما درباره سیاست، اقتصاد، فرهنگ، تاریخ، فلسفه و روانشناسی نظریاتی داریم که حاصل تجربیات زندگی، مصاحبت با متخصصان، مطالعه و علاقه شخصی یا حتی تحصیلات رسمیمان است. اما آیا هر کدام از اینها ما را مجاز به اظهارنظر در باب موضوعات گوناگون میکند؟
البته این پرسش سادهای نیست. به لحاظ مراعات آزادی بیان آری! هرکسی مجاز است محصولات فکری و نظرات و تحلیلها و برآوردهای شخصی خود را ابراز کند و نمیتوان کسی را بابت اینکه صرفا دیدگاههای خودش را در باب علم، تاریخ یا روانشناسی طرح میکند، سرزنش کرد. البته دیدگاههای سطحی و خام و مغشوش که به لحاظ منطقی غلط باشند از سوی متخصصان جدی گرفته نخواهند شد. گاهی بیان دیدگاههای ناشیانه میتواند اسباب خنده و تمسخر سایرین شود. اینجاست که ضرورت پرهیز از ورود به بحثهای تخصصی برای افراد نامتخصص، دستکم به لحاظ حفظ شأن اجتماعی فرد احساس میشود. هرچه نظریات فرد، بیشتر مبتنی بر مطالعات دامنهدار باشد، دقیقتر و حسابشدهتر خواهد بود. در غیر این صورت، اظهارنظرهای ناشیانه، میتواند خستهکننده و ملالآور و حتی ناراحتکننده باشد. مثلا تصور کنید فردی در یک جمع میهمانی خانوادگی میگوید: «٩٠ درصد مردم کرهشمالی با کیم جونگ اون مخالفاند»، «لیموترش سرطان را درمان میکند» یا «زبان فرانسوی درواقع زبان نیست و فقط یکی از لهجههای زبان انگلیسی است».
چنین اظهارنظرهایی اگرچه میتواند انعکاسدهنده نظریات شخصی یا حاصل شنیدهها و برآورد اندیشه یک فرد باشد، اما از آنجا که مبنای دقیقی نداشته و مطالعه و تحقیقی در پس آن نیست، نامربوط، غلط و بیاساس است.
ورود به حیطه خارج از صلاحیت افراد، تنها منحصر به عوام نیست. گاهی متفکران و اندیشمندان نیز قدم به حوزههایی که در آن متخصص نیستند، میگذارند. این مسئله البته دو جنبه کاملا متفاوت دارد و باید آن را در دو سطح بررسی کرد. دانستن نظریات دانشمندان و هنرمندان و سیاستمداران و فیلسوفان جالب توجه است. اینکه یک موسیقیدان چه نظری درباره علم دارد، اینکه یک فیلسوف چه نظری درباره سیاست دارد و یک دانشمند درباره فلسفه چگونه میاندیشد هم برای عوام و هم برای متخصصان از اهمیت زیادی برخوردار است. البته نظریات یک فیزیکدان درباره سیاست الزاما نظریات پخته و دقیقی نیست. چهبسا تحلیلهای یک دانشمند از تاریخ و فرهنگ و سیاست، بسیار هم خام و نسنجیده باشد. باید دقت کرد نظریات یک فوتبالیست بزرگ درباره استحکام یک سازه مهندسی یا نظریات یک مهندس خبره درباره روش درمان وزوز گوش را تا به چه میزان باید جدی گرفت.
ولی بسیاری از دانشمندان در طول تاریخ، نسبت به تحولات اجتماعی و سیاسی، بیتفاوت نبودهاند و حتی در بحثها و گفتوگوهای فراگیری نیز فعالانه مشارکت میکردهاند. «ورنر هایزنبرگ»، فیزیکدان در بحثهای فلسفی پیرامون فیزیک جدید شرکت میکرد. «آلبرت اینشتین» در باب سیاست نظریهپردازی میکرد و بسیاری مشاهیر دیگر که در حوزههایی غیر از حیطه تخصصی خود اظهارنظر میکردهاند. اما گاهی این اظهارنظرها حتی برای متفکران هم دردسرساز میشود. «ژان لاکان»، یکی از مشهورترین روانکاوان قرن با علاقهای که به ریاضیات و هندسه و توپولوژی داشت، بسیار تلاش کرد که روانکاوی را با توپولوژی توضیح دهد
البته این پرسش سادهای نیست. به لحاظ مراعات آزادی بیان آری! هرکسی مجاز است محصولات فکری و نظرات و تحلیلها و برآوردهای شخصی خود را ابراز کند و نمیتوان کسی را بابت اینکه صرفا دیدگاههای خودش را در باب علم، تاریخ یا روانشناسی طرح میکند، سرزنش کرد. البته دیدگاههای سطحی و خام و مغشوش که به لحاظ منطقی غلط باشند از سوی متخصصان جدی گرفته نخواهند شد. گاهی بیان دیدگاههای ناشیانه میتواند اسباب خنده و تمسخر سایرین شود. اینجاست که ضرورت پرهیز از ورود به بحثهای تخصصی برای افراد نامتخصص، دستکم به لحاظ حفظ شأن اجتماعی فرد احساس میشود. هرچه نظریات فرد، بیشتر مبتنی بر مطالعات دامنهدار باشد، دقیقتر و حسابشدهتر خواهد بود. در غیر این صورت، اظهارنظرهای ناشیانه، میتواند خستهکننده و ملالآور و حتی ناراحتکننده باشد. مثلا تصور کنید فردی در یک جمع میهمانی خانوادگی میگوید: «٩٠ درصد مردم کرهشمالی با کیم جونگ اون مخالفاند»، «لیموترش سرطان را درمان میکند» یا «زبان فرانسوی درواقع زبان نیست و فقط یکی از لهجههای زبان انگلیسی است».
چنین اظهارنظرهایی اگرچه میتواند انعکاسدهنده نظریات شخصی یا حاصل شنیدهها و برآورد اندیشه یک فرد باشد، اما از آنجا که مبنای دقیقی نداشته و مطالعه و تحقیقی در پس آن نیست، نامربوط، غلط و بیاساس است.
ورود به حیطه خارج از صلاحیت افراد، تنها منحصر به عوام نیست. گاهی متفکران و اندیشمندان نیز قدم به حوزههایی که در آن متخصص نیستند، میگذارند. این مسئله البته دو جنبه کاملا متفاوت دارد و باید آن را در دو سطح بررسی کرد. دانستن نظریات دانشمندان و هنرمندان و سیاستمداران و فیلسوفان جالب توجه است. اینکه یک موسیقیدان چه نظری درباره علم دارد، اینکه یک فیلسوف چه نظری درباره سیاست دارد و یک دانشمند درباره فلسفه چگونه میاندیشد هم برای عوام و هم برای متخصصان از اهمیت زیادی برخوردار است. البته نظریات یک فیزیکدان درباره سیاست الزاما نظریات پخته و دقیقی نیست. چهبسا تحلیلهای یک دانشمند از تاریخ و فرهنگ و سیاست، بسیار هم خام و نسنجیده باشد. باید دقت کرد نظریات یک فوتبالیست بزرگ درباره استحکام یک سازه مهندسی یا نظریات یک مهندس خبره درباره روش درمان وزوز گوش را تا به چه میزان باید جدی گرفت.
ولی بسیاری از دانشمندان در طول تاریخ، نسبت به تحولات اجتماعی و سیاسی، بیتفاوت نبودهاند و حتی در بحثها و گفتوگوهای فراگیری نیز فعالانه مشارکت میکردهاند. «ورنر هایزنبرگ»، فیزیکدان در بحثهای فلسفی پیرامون فیزیک جدید شرکت میکرد. «آلبرت اینشتین» در باب سیاست نظریهپردازی میکرد و بسیاری مشاهیر دیگر که در حوزههایی غیر از حیطه تخصصی خود اظهارنظر میکردهاند. اما گاهی این اظهارنظرها حتی برای متفکران هم دردسرساز میشود. «ژان لاکان»، یکی از مشهورترین روانکاوان قرن با علاقهای که به ریاضیات و هندسه و توپولوژی داشت، بسیار تلاش کرد که روانکاوی را با توپولوژی توضیح دهد
از آنجایی که تخصصی در ریاضیات و هندسه نداشت مرتکب اشتباهات و سوءبرداشتهای بسیاری نیز میشد که از دید متخصصان و ریاضیدانان پنهان نمیماند. آسمانریسمانبافتن با پیچیدگیهای کلامی نهتنها به روشنشدن بحث کمکی نمیکرد بلکه ناشی از سوءبرداشت و مغالطه بود. مثلا اعداد گنگ در ریاضیات را با اعداد موهومی جابهجا میگرفت و بسیاری اشتباهات دیگر در زمینه منطق ریاضی.
نوام چامسکی جایی میگوید: «در کار حرفهای خودم، وارد حوزههای متفاوتی شدهام. برای مثال، بدون هیچگونه مدرک حرفهای ریاضی، در زمینه زبانشناسی ریاضیاتی کار کردهام، در زمینه ریاضی کاملا خودآموختهام و البته آموزش خیلی خوبی ندیدهام. ولی بارها از طرف دانشگاهها دعوت شدهام تا در سمینارها و مجامع ریاضی درباره زبانشناسی ریاضیاتی سخنرانی کنم. هرگز کسی از من نپرسیده که آیا صلاحیت لازم برای سخنرانی درباره این موضوعات را دارم یا نه. این مسئله برای ریاضیدانان اصلا مهم نیست. آنها فقط میخواهند بدانند که چه حرفی برای گفتن دارم. هرگز کسی با حق سخنرانیام مخالفت نکرده و نپرسیده آیا دکترای ریاضیات دارم یا نه، یا واحدهای درسی پیشرفتهای در ریاضیات گذراندهام یا نه. چنین چیزی هرگز به ذهن آنها خطور نکرده است. آنها فقط میخواهند بدانند حرفم درست است یا غلط، موضوع صحبتم جالب است یا نه. بحث فقط بر سر موضوع بوده، نه حق من برای سخنگفتن درباره آن. ولی از طرف دیگر، هنگام بحث یا مجادله بر سر مسائل اجتماعی یا سیاست خارجی آمریکا، برای مثال در مورد ویتنام یا خاورمیانه، پای این موضوع را با کینه و عداوت چشمگیری وسط میکشند. بارها مرا به دلیل نداشتن مدرک زیر سؤال بردهاند، یا پرسیدهاند که به چه حقی درباره این مسائل حرف میزنم. فرض این است که افرادی مثل من، که از منظر حرفهای غریبه هستند حق ندارند درباره چنین چیزهایی حرف بزنند».
بهترین حالت به لحاظ صورتبندی زبانی اظهارنظرها این است که افراد، بیان نظریات شخصی خود را با عباراتی نظیر «به نظر من»، «به عقیده من» یا نظایر آن آغاز کنند. همچنین باید دقت کنیم اراﺋﻪ آمار و ارقام و درصد بدون پشتوانه و سند، اعتبار سخن را پایین میآورد. مهمترین نکته این است که نباید انتظار داشته باشیم اظهارنظرهایمان در حیطههایی که صلاحیت لازم را در آن نداریم، جدی گرفته شوند. نظرات شخصی ما صرفا نظرات شخصی هستند نه نظرات کارشناسی. تنها نظریاتی، کارشناسی هستند که حاصل مطالعات جدی همهجانبه باشند.
نوام چامسکی جایی میگوید: «در کار حرفهای خودم، وارد حوزههای متفاوتی شدهام. برای مثال، بدون هیچگونه مدرک حرفهای ریاضی، در زمینه زبانشناسی ریاضیاتی کار کردهام، در زمینه ریاضی کاملا خودآموختهام و البته آموزش خیلی خوبی ندیدهام. ولی بارها از طرف دانشگاهها دعوت شدهام تا در سمینارها و مجامع ریاضی درباره زبانشناسی ریاضیاتی سخنرانی کنم. هرگز کسی از من نپرسیده که آیا صلاحیت لازم برای سخنرانی درباره این موضوعات را دارم یا نه. این مسئله برای ریاضیدانان اصلا مهم نیست. آنها فقط میخواهند بدانند که چه حرفی برای گفتن دارم. هرگز کسی با حق سخنرانیام مخالفت نکرده و نپرسیده آیا دکترای ریاضیات دارم یا نه، یا واحدهای درسی پیشرفتهای در ریاضیات گذراندهام یا نه. چنین چیزی هرگز به ذهن آنها خطور نکرده است. آنها فقط میخواهند بدانند حرفم درست است یا غلط، موضوع صحبتم جالب است یا نه. بحث فقط بر سر موضوع بوده، نه حق من برای سخنگفتن درباره آن. ولی از طرف دیگر، هنگام بحث یا مجادله بر سر مسائل اجتماعی یا سیاست خارجی آمریکا، برای مثال در مورد ویتنام یا خاورمیانه، پای این موضوع را با کینه و عداوت چشمگیری وسط میکشند. بارها مرا به دلیل نداشتن مدرک زیر سؤال بردهاند، یا پرسیدهاند که به چه حقی درباره این مسائل حرف میزنم. فرض این است که افرادی مثل من، که از منظر حرفهای غریبه هستند حق ندارند درباره چنین چیزهایی حرف بزنند».
بهترین حالت به لحاظ صورتبندی زبانی اظهارنظرها این است که افراد، بیان نظریات شخصی خود را با عباراتی نظیر «به نظر من»، «به عقیده من» یا نظایر آن آغاز کنند. همچنین باید دقت کنیم اراﺋﻪ آمار و ارقام و درصد بدون پشتوانه و سند، اعتبار سخن را پایین میآورد. مهمترین نکته این است که نباید انتظار داشته باشیم اظهارنظرهایمان در حیطههایی که صلاحیت لازم را در آن نداریم، جدی گرفته شوند. نظرات شخصی ما صرفا نظرات شخصی هستند نه نظرات کارشناسی. تنها نظریاتی، کارشناسی هستند که حاصل مطالعات جدی همهجانبه باشند.
فایل پی دی اف این مقاله در وبسایت روزنامه شرق