عرفان کسرایی| مجله دانستنیها، اردیبهشت 1395
هر ادعایی برای اینکه مورد قبول جامعه علمی قرار بگیرد باید بر مبنای استانداردهای پژوهشی بوده و با پروتکل های دقیق آزمایشگاهی انطباق داشته باشد. عموما دانشمندان در تحلیل رویدادهای طبیعت ؛ تفکری نقادانه دارند و هر ادعایی را به سادگی نمی پذیرند. مثلا اینکه یکی از دوستان نزدیک یکی از بستگان ما با چشمان خودش فردی را دیده که تنها با خیره شدن؛ باعث به حرکت در آوردن اشیاء روی میز می شده کافی نیست. از دید دانشمندان؛ فرد مورد نظر باید توانایی خود را در یک آزمون کنترل شده به اثبات برساند. این رویدادها حتی به فرض صحت؛ باید خود را در معرض آزمون های مستقل علمی قرار دهند و اگر از آزمون های بی طرف علمی سر بلند بیرون آمدند؛ تازه می توانند مورد پذیرش جامعه علمی قرار بگیرند. ضمن اینکه یک آزمون کنترل شده علمی به ما اطمینان می دهد که مبادا نتایج؛ ناشی از خطای آزمایشگاهی یا دستکاری داده ها باشند.
ادعاهای پارانرمال یا به عبارتی همان گزارش های فراطبیعی ادعاهایی هستند که با قوانین شناخته شده فیزیک همخوانی ندارند و یا آشکارا ناقض قوانین فیزیک هستند. بسیاری از هواداران شبه علم اظهار می دارند که علم بشر ناقص است و گزارش های فراطبیعی به آن بخش از فیزیک تعلق دارد که تا کنون برای بشر شناخته شده نیست. آنها غالبا می گویند از کجا معلوم که روزی چنین ادعاهایی در فیزیک به اثبات نرسد؟ پاسخ به این پرسش چندان دشوار نیست. گزارش های فراطبیعی؛ گزارش هایی بر خلاف نظم رایج درطبیعت هستند. دقیقا به همین دلیل آنها را گزارش های فراطبیعی می نامیم.
اساسا چون وقوع چنین رویدادهایی در طبیعت؛ نرمال نیست به این رویدادها وقایع پارانرمال گفته می شود. اگر آنچه که دیوید کاپرفیلد یا کریس انجل انجام می دهند واقعیت می داشت فیزیکدانان بایستی همه کتاب های فیزیک و قوانین شناخته شده را دور می ریختند و به دنبال یک شاخه جدید از علم می گشتند که قادر به توضیح این رویدادها باشد. رد شدن دیوید کاپرفیلد از دیوار چین یا راه رفتن کریس انجل بر روی آب ناقض قواعد فیزیک است. بنابراین فیزیکدانان می دانند که حتما حقه و فریبی در کار است و این افراد در واقع قوانین فیزیک را نقض نکرده اند؛ بلکه با بهره گیری از حقه های تصویری و اثرات روانی بر تماشاچیان یک تردستی پیچیده انجام داده اند. رویدادهای ناممکن را شاید بتوان در چند گروه عمده طبقه بندی کرد. امکان ناپذیری فیزیکی؛ امکان ناپذیری تکنولوژیکی و امکان ناپذیری منطقی. بعضی از رویدادها از نظر فیزیکی ناممکن هستند. مثلا راه رفتن روی ابرها؛ غیب شدن؛ روی هوا معلق ماندن و نظایر آن.
به بیان ساده تر انجام آنها مستلزم نقض یک یا چند قانون فیزیک است. مثلا اینکه قطعات یک لیوان شکسته شده به صورت خودبخودی از پایین میز جمع شود و به یک لیوان سالم روی میز تبدیل شود قطعا یک رویداد فراطبیعی است. اگر چنین چیزی واقعا اتفاق بیفتد فیزیکدانان باید در تمامی مبانی این رشته تجدید نظر کنند. برخی دیگر از رویدادها اگر چه از نظر فیزیکی محال نیستند اما وقوع آنها به دلیل فقدان تکنولوژی لازم ناممکن است. مثلا سفر به کهکشان آندرومدا از نظر فیزیکی محال نیست. مساله بر سر این است که بشر در حال حاضر چنین تکنولوژی در اختیار ندارد.
لارنس کراوس فیزیکدان می گوید: سفر با فضاپیمایی با 25 درصد سرعت نور و با استفاده از سوخت معمولی موشک به نزدیکترین ستاره؛ یعنی آلفا قنطورس مستلزم در اختیار داشتن سوختی بیش از تمام مواد موجود در کیهان است. او می افزاید: حتی فضاپیمایی با یک سیستم پیشران واپیچشی باید ژنراتوری داشته باشد که ده میلیارد برابر جرم جهان قابل مشاهده انرژی در اختیارمان بگذارد. بنابراین اگر کسی ادعا کند که همین دیروز از سفر کهکشان آندرومدا برگشته؛ بعید است کسی ادعای او را جدی بگیرد. نوع دیگر امکان ناپذیری؛ امکان ناپذیری منطقی است. مثلا اگر کسی ادعا کند که یک مربع گرد در اختیار دارد ما ادعای او را حتی پیش از بررسی رد می کنیم. چون چنین ادعایی دربرگیرنده یک تناقض منطقی است و به هیچ عنوان حتی نمی تواند ممکن باشد. با این تفاصیل؛ گزارش های فراطبیعی و اعمال غریبی که جادوگران یا رمالان انجام می دهند هرچند حیرت برانگیز؛ اما صرفا شعبده یا تردستی است. اساسا منابع مورد استناد این گزارش ها به هیچ عنوان قابل اعتماد نیستند. چنین اخباری اغلب مورد توجه نشریات زرد و بی محتواست؛ زیرا مخاطبان دور از علم و تفکر نقادانه تاکیدی بر اعتبار منابع ندارند. در نبود تفکر نقادانه؛ پذیرش هر چیزی ممکن است. به همین جهت مردمان بی اطلاع از علم؛ بیشتر در معرض سوء استفاده و فریب قرار دارند.
گزارش های فراطبیعی از آن رو که حیرت برانگیز و رازآلودند؛ برای بسیاری جذابیت بسیاری دارد. حسی آمیخته با حیرت و وحشت؛ چاشنی اصلی باور به پدیده های پارانرمال است. در بسیاری از فیلم های ژانر وحشت سینما؛ در داستان هایی با تم اشباح و موجودات خیالی؛ پای یک رخداد عجیب در میان است و خط سیر داستان این گونه القا می کند که علم؛ پاسخی برای این رویدادها ندارد. باری! اگر چه فهم بشر از طبیعت در طول تاریخ مدام تغییر می کند و دانش ما از جهان هستی بیشتر و بیشتر می شود اما دلیلی بر این نیست که برای گزارش های ناقض فیزیک و خلاف منطق؛ اعتبار قائل شویم و آنها را باور کنیم.
فایل پی دی اف این مقاله در مجله دانستنیها