بودجههای محرمانه برای پروژههای مخفیانه
در جریان جنگ سرد بحث بر سر اشیای ناشناخته پرنده * که اصطلاحا یوفو نامیده میشوند، بالا گرفته و سوژه داغ رسانهها بود. این بحثها با گذشت چند دهه از تبوتاب افتاد و لااقل در بین رسانهها بهتدریج کمرنگ و کمرنگتر شد. با وجود این، گمانهزنیها درباره وجود اشیای ناشناخته فضایی هرگز فراموش نشده بود تا اینکه در روزهای اخیر، گزارش نیویورکتایمز، نام یوفوها را بار دیگر بر سر زبانها انداخت.
گزارشی از برنامه مخفیانه تحقیقاتی پنتاگون که از سال ٢٠٠٧ آغاز شده، در روزهای گذشته مورد توجه بسیاری از رسانههای دنیا قرار گرفت. شاید عجیبترین نکته این باشد که این پروژه درست زمانی آغاز شده که دیگر تب جستوجوی یوفوها به نوعی فروکش کرده بود. تلفن انجمنی مانند تحقیقات پدیدههای ناشناخته پرنده ** مدتها بود که زنگ نمیخورد و حتی یک ستارهشناس به نام «ورنر والتر» در سال ٢٠٠١ پایان عصر یوفوها را اعلام کرده بود. تعداد تماسهای تلفنی و گزارش رؤیت یوفوها از صد تماس در سال ١٩٩٥ به ده تماس در سال ٢٠٠٠ کاهش پیدا کرده و بهندرت میتوان دید کتابهای مرتبط با یوفو در صف اول فروش کتاب در کتابفروشیها قرار داشته باشند. بااینحال گزارشهای مربوط به مشاهده اشیای ناشناس پرنده دهها سال است که طبقهبندی و بسیاری نیز منتشر شدهاند. «میلتون تورس»، خلبان بریتانیایی، در تاریخ ٢٠ ماه مه سال ١٩٥٧ به گفته خودش دستور حمله و شلیک به یک شیء پرنده ناشناس را دریافت کرد که به محض آمادگی او برای شلیک، ناگهان از صفحه رادار ناپدید شد. شیء ناشناسی که به بزرگی یک بمبافکن روسی بود و ناپدیدشدن آن، رازی که «تورس» تا سال ١٩٨٨ آن را مخفی نگاه داشته بود، بهعنوان یکی از گزارشهای مواجهه انسان با یوفو مطرح شد. گزارشهای رؤیت اشیای ناشناخته پرنده اغلب به گزارش «میلتون تورس» شبیه هستند. مثلا داستان مشاهده یوفو توسط یک خلبان ژاپنی بهنام «کنجو تراوچی» در ۱۷ نوامبر سال ۱۹۸۶ که برای «اریک فون دنیکن»، نویسنده کتاب مشهور شبهعلمی «ارابه خدایان» تعریف کرده است. این گزارش میگوید «تراوچی» حین پرواز، یک شیء ناشناخته فضایی را مشاهده کرده که مثل یک شیء پرنده غولپیکر از او سبقت گرفته، در کنار او مانده، عقب مانده و سپس ناپدید شده است. گزارشهایی درباره ربودهشدن بهدست بیگانگان فضایی، مثلا گزارش پسکگولا در سال ۱۹۷۳ یا ماجرای «بارنی» و «بتی هیل» پیش از آن در سال ۱۹۶۱ که سوژه اغلب کتابهای شبهعلمی مرتبط با یوفوهاست، دستکم از دید حقوقی، گزارشهای معتبری نیستند.
درباره گزارش سال ٢٠٠٤ خلبانان نیروی دریایی ایالات متحده که سوار بر دو جت جنگی F-١٨ از ناو هواپیمابر یواساس نیمتیز در سواحل سن دیگو برخاسته بودند، اطلاعات کمی در دسترس است. ادعای آنها مبنی بر اینکه یک شیء ناشناس پرنده به ابعاد یک هواپیمای مسافری را تعقیب و از آن فیلمبرداری کردهاند، بهقدری گنگ است که هرگز نمیتوان نتیجه گرفت آنچه مشاهده شده، یک یوفو بوده است. البته یک تئوری توطئه در افکار عمومی رواج دارد که ملاقاتکنندگان با بیگانگان فرازمینی بابت پنهان نگاهداشتن اخبار یوفوها از اخبار عمومی حقالسکوت دریافت میکنند. عکسها و فیلمهای منتشرشده، اما هیچیک نه مستند و نه البته واضح بودهاند. تصاویری مبهم و بیکیفیت که ممکن است حتی از یک ماهواره جاسوسی یا موشک یا حتی سنگ آسمانی در حال سقوط برداشته شده باشند اما بهعنوان یوفو معرفی میشوند. هدف پروژه محرمانهای که از سال ٢٠٠٧ پایهریزی و بهتازگی افشا شده دقیقا بررسی چنین پروندههایی بوده است. گزارش اخیر نیویورکتایمز یک نکته عجیب و پیچیده دارد. این گزارش حاکی از آن است که پروژه پنتاگون هرچند که در سال ٢٠١٢ متوقف شده اما از آن پس به شکل مخفیانهای ادامه پیدا کرده است. بنابر گزارش نیویورکتایمز این پروژه در تمام سالهای پس از ٢٠١٢ نهتنها از افکار عمومی پنهان مانده بلکه کارمندان بهصورت موازی و در جریان کار و پروژههای جدید، ادامه کار خود روی این پروژه را از پنتاگون نیز مخفی نگاه داشتهاند. آنها در ظاهر از حمایت سی.ای.ای و نیروی دریایی برخوردار بودهاند. آنگونه که نیویورکتایمز گزارش میدهد، بودجه چنین پروژهای از یک محل سری تأمین میشده و از سوی «هری رید»، رهبر وقت اکثریت دموکرات در سنا، سناتور جمهوریخواه «تد استیونز» و همچنین «دانیل اینوی»، سناتور دموکرات حمایت میشده است. نکته جالب توجه آنجاست که «تد استیونز»، خود از خلبانان جنگی بوده که ادعا میشود در زمان خود از سوی اشیای ناشناخته پرنده مورد تعقیب قرار گرفته بوده است. جلسات سری بین این افراد در یک اتاق مخفیانه که شنود در آن ممکن نبوده، برگزار شده و «رابرت بیگلو»، دوست میلیاردر سناتور «هری رید»، که مالک یک کمپانی هوافضا بود نیز در این جلسات حضور داشته است.
بودجه سالانه ٢٢میلیوندلاری این پروژه به کمپانی «رابرت بیگلو» پرداخت میشده و بر اساس گزارش نیویورکتایمز، اسناد و ویدئوهای مواجهه هواپیماهای آمریکایی با اشیای ناشناس در قالب این پروژه مدام طبقهبندی میشده است. یکی از مخفیانهترین بخشهای گزارش اخیر این است که مدیران پروژه در سال ٢٠٠٩ اعلام کردهاند ایالات متحده توان دفاع از خود در برابر پدیدههایی نظیر آنچه را که آنها در این سال کشف و مشاهده کردهاند، ندارد، البته مشخص نیست که این پدیدهها و مشاهدات دقیقا چه بوده، اما گزارشها از آن حکایت دارند که بین سالهای ٢٠٠٧ تا ٢٠١٢ چیزی حدود ٢٠میلیون دلار برای شناسایی و تعقیب احتمالی اشیای ناشناس پرنده هزینه شده است. «هری رید»، سناتور بازنشسته دموکرات، البته میگوید که از برنامهریزی برای انجام چنین پروژهای ابدا پشیمان و خجالتزده نیست، بلکه باعث و بانی انجام پروژهای شده که هیچکسی پیش از آنها به سراغش نرفته است. باوجوداین، این پروژه به دلیل اینکه ادامه آن اتلاف بودجه تلقی شد، از سال ٢٠١٢ به این سو به صورت رسمی ادامه پیدا نکرد. فعالیت دستاندرکاران آن دور از چشم پنتاگون تا جایی ادامه یافت که اینک نیویورکتایمز دست به افشای آن زده است. صرف بودجه برای شناسایی اشیای ناشناخته البته الزاما به معنای باور به وجود یوفوها و داستانهای شبهعلمی پیرامون آن نیست. چهبسا هدف دستاندرکاران این پروژه مخفیانه نیز، نه یافتن یوفوها و ملاقات با بیگانگان فضایی، بلکه مقابله با تهدیدات امنیتی سری و شناسایی تکنولوژیهای محرمانه رقبای آمریکا بوده باشد. به عبارت دیگر شناسایی و بررسی فناوریهای محرمانه چینیها یا روسها که ممکن است از چشم سازمانهای جاسوسی آمریکا مخفی مانده باشد.
پروژهای جدی یا اتلاف بودجه پژوهشی؟
پروژههای عظیم، بودجههای عظیم میطلبند؛ آنقدر عظیم که بهسختی میتوان تصور کرد بخش خصوصی از پس تأمین آن برآید. بودجه سازمان عریضوطویلی مانند ناسا ورای حد تصور است. اساسا علم در حوزه کاربردی و تکنولوژی در اغلب موارد بسیار هزینهبر است و به همین جهت، تولید علم مثلا در کیهانشناسی که نیازمند صرف هزینههای سرسامآور است، در انحصار دولتها و دانشمندان کشورهایی است که برای نمونه تنها برای سازمانی مانند ناسا بیش از ۱۷میلیارد دلار بودجه در نظر میگیرند. صرف بودجه برای تحقیقات فضایی و کشف رازهای جهان البته همیشه مخالفانی هم داشته است؛ تحقیقاتی که به خودیخود به تولید محصولی تجاری و مرحله سوددهی اقتصادی نمیرسند و اهداف دیگری را دنبال میکنند. شهروندان دنیا بدون پرداخت هیچ هزینه یا مالیاتی در جریان آخرین یافتهها و اکتشافات فضایی سازمان فضایی ناسا قرار میگیرند. این موضوع ممکن است برای رئیسجمهور تاجری مانند «دونالد ترامپ» چندان خوشایند نباشد، ولو اینکه ظاهرا علاقه چندانی هم به توسعه ناسا نداشته و در جریان مبارزات انتخاباتی گفته بود: ما مسائل مهمتری داریم و در آن حد ثروتمند نیستیم که بودجههای هنگفتی را صرف پروژههای فضایی کنیم، البته این تنها «ترامپ» نیست که برای کاهش هزینهها، از کاهش بودجههای فضایی صحبت کرده بود. طرح «کانستلیشن» برای فرستادن دوباره انسان به ماه و سپس مریخ در زمان «جورج بوش» بعدها در زمان «اوباما» و از سوی دموکراتها بود که به دلیل هزینههای بسیار بالای آن کنار گذاشته شد. هدف از پروژه اخیر پنتاگون اگر صرفا جستوجو و رصد و تعقیب یوفوها و بررسی گزارشهای مشاهده فرازمینیها بوده، تعجبی ندارد که متوقف شده باشد. صرف سالانه میلیونها دلار برای موضوعی که اغلب در رده داستانهای شبهعلمی جای میگیرد و بشر تاکنون هیچ گواه و شاهد مستدلی در تأیید آن پیدا نکرده، بیهوده به نظر میرسد.
«رابرت تی دیکسون» در کتاب «نجوم دینامیکی» مینویسد: مطمئنا اگر هزینههای بسیار زیاد مالی نبود، طرحی شبیه به «طرح سیکلوپها» که سالها پیش در حدود سال ١٩٧١ میلادی پیشنهاد شد، به سرانجام میرسید. در این طرح دهها آنتن رادیویی بزرگ به ترتیبی آراسته میشدند تا مقادیر عظیمی از انرژی را در شعاع نسبتا باریکی متمرکز کنند، اما هزینه این کار دستکم ۱۰میلیارد دلار میشد. صرف چنین بودجه عظیمی برای شناسایی سیگنالهای ارسالی احتمالی موجودات هوشمند فضایی، پروژهای نیست که بتوان دولتها را برای سرمایهگذاری روی آن قانع کرد، البته همانگونه که کارشناسان در روزهای اخیر پس از افشای پروژه محرمانه پنتاگون گمانهزنی کردهاند، هدف از انجام این پروژه میتوانسته نه الزاما یافتن یوفوها، بلکه بررسی امکان مقابله با فناوریهای فوقپیشرفته رقبای ایالات متحده بوده باشد.
هواپیماهای جاسوسی یا تکنولوژیهایی که از شدت پیشرفتهبودن حتی ممکن است فراطبیعی یا خارج از توان تکنولوژیک بشر شناخته شده و بنابراین بهعنوان اشیاي ناشناخته پرنده معرفی شوند. اما سرمایهگذاری روی پروژههایی که سود زودبازدهای به دنبال ندارند بهخصوص با پایانگرفتن جنگ سرد که علاقه تبلیغاتی هم برای اجرای آنها وجود ندارد، دشوارتر از هر زمان شده است. در همین سالهای اخیر بودجه ناکافی سازمان فضایی اروپا نشان داد که سرمایهگذاری روی بسیاری از پروژههای عظیم به سختی ممکن است. ظاهرا برای سیاستمداران دنیا سرمایهگذاری روی پروژهای که تا آیندههای بسیار دور ممکن است بیاستفاده بماند، چندان جذابیتی ندارد. یک مثال دمدستی، مأموریت برخورد سیارکی *** سازمان فضایی اروپا بود. مأموریتی که در همراهی با ناسا قرار بود برای نخستینبار در تاریخ بشر مسیر حرکت یک شیء آسمانی به نام «دیدایموس» را تغییر دهد. سیارکی که در ۱۱ آوریل ۱۹۹۶ توسط «جو مونتانی» کشف شد و طبق برآورد دانشمندان در سال ۲۰۲۲ میلادی به فاصله ۱۶میلیونکیلومتری زمین نزدیک خواهد شد. هرچند این فاصله فوقالعاده زیاد است، اما فرصت خوبی برای ستارهشناسان و کیهانشناسان فراهم کرده است تا مأموریتی بلندپروازانه را طراحی کنند. طبق برنامهریزیهای انجامشده قرار است سفینه فضایی ۴۰۰کیلوگرمی در اکتبر سال ۲۰۲۰ به فضا فرستاده شود و دو سال بعد از آن با قمر این سیارک برخورد کند. اما اخیرا یک مشکل بزرگ بر سر راه این مأموریت عظیم ایجاد شده است: بودجه! برای مأموریت ای آی ام برخورد سیارکی سازمان فضایی اروپا بودجه کافی وجود ندارد و «پاتریک میشل» پژوهشگر سیارات در مرکز پژوهشهای علمی در شهر نیس فرانسه نیز این خبر را تأیید کرد. این مشکل بزرگ سازمان فضایی اروپا قدری ناامیدکننده به نظر میرسد چراکه سازمان فضایی اروپا با مأموریت موفقیتآمیز روزتا نشان داده بود که قادر است پروژههای عظیم فضایی را به بهترین شکل ممکن انجام دهد. اما اینجا بحث بر سر تأمین مالی ۱۰میلیاردو ٣٠٠ میلیون یورو پول است و مشکل اینجاست که کشورهای عضو سازمان فضایی اروپا قادر به تأمین این بودجه عظیم نیستند.
صرف بودجه برای جستوجوی بیگانگان فضایی
هدف از پروژههای عظیم فضایی الزاما یافتن حیات فرازمینی یا سیارات فراخورشیدی با قابلیت حیات نیست. بسیاری از این پروژهها به نوعی آزمایشگاههای بزرگ کیهانشناسی و فیزیک به شمار میروند. کمتر کسی تصور میکند که بودجه ١٥٠میلیارددلاری ایستگاه فضایی بینالمللی، اتلاف بودجه و پولدورریختن بوده است. در ایستگاه فضایی بینالمللی، تجهیزات طیفنگار آلفامغناطیس **** وجود دارد که به تحقیقات درباره ذرات موجود در تابشهای کیهانی و سرشت ماده تاریک و پادماده مشغول است. ایستگاه فضایی بینالمللی، مقصدی برای گردش فضایی یا تماشای زمین نیست. بعید است کسی سرمایهگذاری در آن را اتلاف بودجه ارزیابی کند. در این ایستگاه، دوربین کشاورزی ***** تعبیه شده که هم به مؤسسات مسئول کشاورزی در مدیریت منابع و تصمیمگیریهای کلان درخصوص زهکشی و آبیاری و کود و آفتکش و نظایر آن کمک میکند و هم به مطالعه و بررسی روند نابودی منابع طبیعی جنگلها یاری میرساند. تلسکوپ فضایی کپلر (با حدود ٥٥٠ میلیون دلار بودجه، ساخت ناسا) هم که با هدف کشف سیارات فراخورشیدی مشابه زمین به فضا پرتاب شده است به ندرت ممکن است مورد انتقادی در زمینه اتلاف بودجه قرار بگیرد. تلسکوپ فضایی کپلر در سال ٢٠٠٩ میلادی و در زمانی که دانشمندان و پژوهشگران از تعداد سیارههای شبهزمین در خارج از منظومه شمسی اطلاعی نداشتند به فضا پرتاب شد. از سال ۲۰۱۲ تاکنون، وجود ۲۳۳۷ سیاره فراخورشیدی و ۴۴۹۶ سیاره دیگر را که احتمال حیات در آنها هست، تأیید کرده است. آخرین نمونه آن نیز خبر کشف سیاره کپلر-۹۰آی که همین چند روز پیش توسط ناسا اعلام شد. بودجههای عظیم و سرسامآور برای پروژههای عظیم بهخصوص در زمینه هوافضا و نجوم و کیهانشناسی که اصطلاحا «بیگ ساینس» ****** محسوب میشوند (دانشهایی که صورتبندی آنها مستلزم صرف هزینههای کلان است) موضوع تازهای نیست. تلسکوپ فضایی جیمزوب، ١٠ میلیارد دلار هزینه برده است، اما به ندرت ممکن است کسی صرف بودجه برای پیشرفت آن را بیحاصل ارزیابی کرده است. البته در تاریخ ایالات متحده، پروژههایی نظیر پروژه اخیر پنتاگون که نیویورکتایمز افشا کرده باز هم میتوان پیدا کرد.
در سال ۱۸۱۸ یک کاپتان پیادهنظام آمریکا به نام «جان کلوز سایمز» که به عبارتی قهرمان جنگ ۱۸۱۲ محسوب میشد، نظریهای را مطرح کرد که بر اساس آن، زمین یک پوسته توخالی بود و چهار کره هممرکز دیگر نیز داخل آن قرار داشت و همه این کرههای تودرتو بر اساس این نظریه از راه دهانه قطبی به عرض هزاران مایل قابل دسترسی بودند. او در پی آن بود که بهعنوان سرپرست، یک تیم تحقیقاتی انتخاب کرده و راهی سفری اعجابانگیز شود. بنا بر دیدگاه «کلوز سایمز» در زیر زمین، سرزمینی گرم و پر از گیاهان و جانواران قرار داشت که اینک باید کشف میشد. این موضوع کمکم جدی گرفته شد و در سال ۱۸۱۲ با حمایت «جرمی رینولدز»، حتی کنگره هم این طرح را تصویب کرد. جالب است که حتی وزرای نیروی دریایی و خزانهداری سه کشتی هم برای این سفر آماه کرده بودند. البته گویا بخت با «جان کلوز سایمز» یار نبود و با انتخاب رئیسجمهور جدید، اندرو جکسن، این پروژه متوقف شد.
سیاست جستوجوی یوفوها
افسانهها و داستانهای شبهعلمی بسیاری از بشقابپرندههای آلمان نازی و دوران رایش سوم وجود دارد. وسایل پرنده گرد و غیرعادیای که ادعا میشود نیروهای متحدین و متفقین آنها را با چشم خود دیده بودند. سال گذشته «ماریو لیویو» مقالهای در نیچر منتشر کرد که با بررسی یادداشتی مربوط به سال ۱۹۳۹ منسوب به «چرچیل»، نخستوزیر بریتانیا در زمان جنگ جهانی دوم، نشان میداد این سیاستمدار مشهور چه تفکراتی درباره سیارات فراخورشیدی و بیگانگان فضایی داشته است. حتی پیش از این، مطالب زیادی درباره اینکه «چرچیل» از وزیر امور خارجه خود اطلاعاتی را درباره یوفوها و بیگانگان فضایی خواسته بود نیز منتشر شده بود. اما گزارشهای منتشرشده از مشاهده اشیای ناشناخته فضایی، بهقدری ناقص و پراکندهاند که رد یا تأیید آنها با اطلاعات موجود ممکن نیست. بررسیهای دقیقتر درباره مشاهده یوفوها نشان میدهد بسیاری از روایتهای انتشاریافته از رؤیت اشیای ناشناخته فضایی، جعلی و ساختگی هستند. طبق آمارها بیشترین تعداد گزارش رؤیت اشیای ناشناخته فضایی در سال ۱۹۹۶ به ثبت رسیده است؛ یعنی دقیقا در سال موفقیت بزرگ سریال تلویزیونی علمی-تخیلی به نام ایکس فایلز*******. به بیان دیگر میتوان اینطور نتیجه گرفت که فضای عمومی و جو روانی مشاهده اشیای ناشناخته فضایی، به نوعی تحتتأثیر این سریال قرار گرفته بود. البته علاقهمندان به یوفوها و حیات فرازمینی، پرونده یوفوها را با اشتیاق فراوان دنبال میکنند. مسئله جستوجوی یوفوها چه تئوری توطئه باشد و چه واقعیتی پنهان، آن قدر جدی است که هنوز هم در سنای آمریکا و پنتاگون حامیانی پیدا میکند که حاضرند برای انجام پژوههای مربوط به آن سرمایهگذاری کنند.
*(Unidentified flying object)
**(GEP)
***AIM
****AMS
*****ISSAC
******(Big Science)
******* «X-Files»
فایل پی دی اف این مقاله