عرفان کسرایی | ماهنامه دانشمند، شماره ۶۵۱، دی ماه ۱۳۹۶
جادوپزشکی ، از شمنیسم تا عرفان حلقه
اجداد انسانی ما تا همین چند قرن پیش هیچ اطلاعی از وجود میکروبها نداشتند، نه ویروسها را میشناختند و نه میکروارگانیسمها را. به لحاظ تاریخی، بشر اولیه هیچ ایدهای در توضیح دلیل بروز و شیوع بیماریها نداشت و از این رو تعجبی هم ندارد که دلیل بروز بیماریها را به خدایان اساطیری و ارواح شریر نسبت میداد. در چنین دورانی انسان با صورتبندی باورهای اساطیری در پی یافتن ارتباط میان رویدادها برمی آمد و تلاش میکرد که تفسیری برای عملکرد طبیعت ارائه کند. این دوره تاریخی از تحول فکری بشر به تعبیر آگوست کنت فیلسوف فرانسوی، دوران فتیشیسم یا به عبارتی انیمیسم نام دارد. دورهای که از دید او میتوان آن را عصر جاندارانگاری طبیعت نامید. در چنین دورانی جهان مملو است از ارواح و موجودات فراطبیعی که مدیریت پدیدههای طبیعت را بر عهده دارند. این مرحله از تحول فکری بشر هزاران سال پابرجا بود تا اینکه بقراط (پزشک هم عصر با افلاطون که در حدود ۴۰۰ سال پیش از میلاد زندگی میکرد) دلیل بروز بیماریها را نه در خشم خدایان، که در فعل و انفعالات درون بدن انسان جستجو کرد. البته بشر اولیه هم روشهایی برای درمان شکستگی و جراحت پیدا کرده بود و دریافته بود که مثلا دردها با خوردن برخی گیاهان و نوشیدنیها التیام پیدا میکنند و گاهی این دواها و روش های مداوا منجر به بهبودی بیمار می شود. در عین حال اعتقاد به نقش ارواح و تاثیر آنها در بهبودی بیماریها در دوران پس از بقراط در قالبهای گوناگون و در فرهنگهای مختلف همچنان پابرجا ماند.
پزشکی مدرن، عقلانیت و تجربه
طب یا پزشکی را عموما اینگونه تعریف میکنند: صورتبندی مجموعهای هدفمند از اطلاعات و روشها و حتی فناوریها بر مبنای استدلال قیاسی و در راستای یافتن راه حلی برای مشکلات بالینی. بسیاری بقراط در یونان باستان را آغازگر این راه می دانند. در واقع بقراط اولین کسی بود که بیماری ها را به حاد، مزمن، اندمیک و اپیدمیک تقسیم بندی کرد و راهی عقلانی برای درمان بیماریها را پیش گرفت. در دوران مدرن، دانش پزشکی با بکارگیری روش عقلانی و با مطالعه دقیق روی کارکرد اعضاء بدن و واکنش جسم انسان در مقابل بیماریها شکل گرفت. در اواخر قرون وسطی کالبد شناسی توسعه پیدا کرد و در قرن هفدهم باکتری و میکروارگانسیم ها شناخته شدند. به تدریج دستگاه گردش خون شناخته شد و سرانجام در قرن نوزده دانش پزشکی به موازات توسعه فناوری و تکنولوژی وارد فاز جدیدی شد. روش پزشکی با معیارهای علمی امروزی بصورت خلاصه شامل معاینه بالینی، تشخیص ، درمان و پیشگیری است. روند معمول اینگونه آغاز میشود که در ابتدا شرح حال بیمار گرفته میشود و بعد از معاینه فیزیکی و تشخیص افتراقی و بررسیها و آزمایشها و احیانا تصویر برداری، مراحل درمان آغاز میشود. به بیان دیگر پزشک پس از معاینه، دادهها را تفسیر کرده و در مورد ماهیت مشکل بیمار فرضیهای میسازد. پزشک در مرحله بعدی فرضیهی خود را برای رسیدن به یک تشخیص عملی مورد آزمون قرار داده و در نهایت ، یک نقشه درمانی برای بیمار طراحی مینماید.
جادوپزشکی ، از شمنیسم تا عرفان حلقه
شَمَنباوری یا شَمَنیسم نزد اقوام بدوی در دوران پیش از تاریخ، اهمیت فراوانی داشت. جادوگران قبیله با چرخیدن دور آتش و حرکات تکراری و تمرکز بر یک ریتم و به باور برخی انسانشناسان با استفاده از مواد توهّمزا مانند معجون آیاهواسکا، مدعی بودند که قادرند با برقراری تماس با ارواح، بیماریها را درمان کنند. این سفرهای وهمآلود اگرچه که بخشی از فرهنگ دوران باستانی است اما از دید علم جدید، چیزی بیش از تاثیر مواد روانگردان و تخیلات و توهمات ساخته و پرداختهی ذهن انسان نیستند. در واقع نه هیچ بیماری با اوراد و طلسم شَمَنها درمان شده و نه هیچ جادوگری از بیمار و بیماری و درمان سر در میآورد. با این وجود با گذشت هزاران سال، بازار مداخله جادوگران در طب و درمان، همچنان داغ است و هنوز کسانی هستند که دلیل بروز بیماریها را در جایی غیر از کارکرد بدن و یا عواملی مانند میکروبها و ویروسها جستجو میکنند. در روزگار ما ممکن است که رقص شَمَنها به دور آتش، چندان رایج نباشد اما روش های درمانی جایگزین ظهور کردهاند که در عمل، روایت دیگری از جادوپزشکی هستند. روشهایی مانند انرژی درمانی، شفادهی های معنوی، جراحی با دست و نظایر آن در عمل بر همان پایهای استوارند که شَمَنها از هزاران سال پیش انجام میدادهاند.در ایران به خصوص در سالهای اخیر ، یک روایت تازه از جادوپزشکی با عنوان گروه عرفان حلقه سر و صدای زیادی به پا کرد. اصطلاحاتی مثل شبکه شعور کیهانی، پاکسازی با تشعشع دفاعی، مهندسی نرم افزار مولکول، موجودات غیرارگانیک، ویروس های ذهنی، شعور سلول، لول های مجاز، حلقه های مجاز، “همفازی کیهانی”، “اسکن دوگانگی”، “همفازی کالبدی از جمله اصطلاحات پرکاربرد این روایت عجیب از شَمَنیسم بود. آمیزهای از واژگان علمی اشتباه، خرافات و همچنین باورهای شبهعلمی البته برای عدهای جذابیت خاصی داشت. اگر جهان هستی آنگونه که عرفان حلقه میگفت، پر بود از تشعشع کیهانی و موجودات غیرارگانیک، دیگر نیازی به پژوهشهای پزشکی نداشتیم. دیگر نه آزمایشگاه لازم بود و نه مطالعات بالینی و نه جراحی. کافیست در زمان وساعت مشخصی روی مشکل یا بیماری فردی هرچند ناشناس تمرکز کنیم و با استفاده از شبکه شعور کیهانی و مفاهیم گنگی مثل کنترل تشعشع منفی و پاکسازی چاکراها بیماریها را درمان کنیم. این تصور کودکانه و سادهانگارانه در نگاه اول بسیار جذاب است. اگر بیماریها آنگونه که گروه عرفان حلقه میگوید به همین سادگی و با نوشتن کامنت + و استاتوس نقطه در شبکههای اجتماعی درمان میشدند، دنیا به جای بهتری تبدیل میشد. اما متاسفانه این تصور کارتونی در دنیای واقعی، کار نمیکند و جهان و مسائل آن به مراتب جدیتر از این حرفهاست. افراد معتقد به این گروه ، ادعا میکنند که به روش سایمنتولوژی (عنوان ساختگی و مجعول و بی معنا) که طبق گفته آنها در بهترین دانشگاههای دنیا تدریس میشود، قادر به درمان بیماریها هستند. اما مشکل اینجاست که آنها مروّج شبه علم و خلط مبحث و سوء استعمال از واژگان حیطه علم هستند و پا در گلیم علم، واژگان تخصصی علوم و همچنین پزشکی و درمان دراز کرده اند.
تعبیر موجودات غیرارگانیک که در کتابچه های گروه عرفان حلقه دیده میشود در واقع یک روایت جدید از همان ارواح شریر هستند که بشر اولیه آنها را علت بروز بیماریها میدانست. عرفان حلقه میگوید موجودات غیرارگانیک، موجوداتی زنده اما بدون ارگانهای زیستی گیاهان، حیوانات و انسانها (سلولها و اندامهای ساخته شده از مواد آلی و معدنی) هستند و بلافاصله میافزاید که این موجودات به طور معمول دیده نمیشوند. روش درمانی پیشنهادی گروه عرفان حلقه، یک طنز دردناک است. نمایش بیرون کردن ارواح شریر از بدن بیماران اسکیزوفرنیک، به سادگی نشان میدهد که مرشدها و پایهگذاران این گروه، کمترین اطلاعی نه از بیماری دارند و نه از درمان. نشاندن چند نفر در مقابل دوربین و ادعای درمان شدن در علم امروز کمترین ارزشی ندارد. در علم، ادعای فردی اهمیتی ندارد و تنها نتایج مطالعات علمی آزمون پذیر و تکرارپذیر است که جدی گرفته میشود. حتی ممکن است در بین هزارن نفر بیمار، چند نفر به صورت خودبخودی درمان شده باشند اما در واقع این درمان نه به واسطهی حلقههای شعور کیهانی، که تحت تاثیر اثر پلاسبو (دارونما) اتفاق افتاده است. مطالعات گوناگونی مانند مطالعه سال ۱۹۸۰ در دانشگاه شیکاگو نشان می دهند در بسیاری از بیماریها یک سوم بیماران تحت تاثیر دارونما اظهار بهبودی می کنند. مطالعات دیگری نیز نشان داده اند که برخی دارونما ها در ۲۵ تا ۳۰ درصد موارد در درمان بیماریهایی مانند افسردگی تاثیرگذارند. بیماران مبتلا به سرماخوردگی یا درد مفاصل یا حتی بیخوابی ممکن است به صورت خودبخودی، اظهار بهبودی کنند. عرفان حلقه بلافاصله خواهد گفت که این فرادرمانی و تشعشع کیهانی بوده که حال بیمار را بهتر کرده است. اما فرادرمانگران یک مساله مهم را از این رو که به سودشان نیست فراموش میکنند، آنها هیچ حرفی در این باره نمیزنند که چرا روش فرادرمانی شان هیچ راه حلی برای پیشگیری و یا درمان بیماریهایی نظیر ایدز، ابولا، فلج اطفال و یا سل و کزاز ندارد.
لینک این مطلب در وبسایت مجله دانشمند