عرفان کسرایی| مجله دانستنیها، فروردین 1395
طی سال جاری چه تحولاتی در علم و فناوری رخ خواهد داد؟ چه تکنولوژی های جدیدی معرفی و وارد بازار خواهد شد؟ پاسخ به این سوال از جهانی آسان و از جهاتی سخت است. مشهور است که چارلز دوئل وکیل حقوقی ثبت اختراع در حدود صد سال پیش در آمریکا گفته بود که هر چیزی که باید اختراع می شده تا کنون اختراع شده و چیز دیگری باقی نمانده. این نقل قول چه راست باشد یا شایعه ؛ نشان دهنده آن است که پیش بینی پیشرفت علم و فناوری تا به چه حد دشوار است و خلاقیت ذهن بشری چگونه می تواند ابزارها و روش هایی را طراحی کند که حتی در مخیله انسان قرن پیش نیز نمی گنجیده است. چه کسی می توانست تا همین چند دهه پیش تصور کند که تبلت و موبایل؛ اینترنت و اسکایپ؛ هواپیمای جت و جی پی اس و کتابخانه عظیم گوگل بخشی از زندگی بشر شود؟
اما فناوری و پیشرفت تکنولوژی تنها یک جنبه از توسعه علمی است و جایگاه علم در جامعه بستگی به میزان فهم عمومی از مقوله علم نیز بستگی دارد نه به میزان بهره مندی آن جامعه از فناوری. معمولا بسیاری از پیشرفته ترین تکنولوژی ها هم به گونه ای ساخته می شوند که بدون برخورداری از سواد فوق العاده بتوان از آن استفاده نمود. بدون دانستن مکانیسم عملکرد و پیچیدگی های فنی مهندسی خودرو می توان از آن استفاده کرد. بدون اینکه بدانیم تبلت؛ اینترنت؛ گوشی های هوشمند تلفن همراه و یا ماکروویو چگونه کار می کند می توانیم از آنها استفاده کنیم. صرف نظر از اینکه پشت یک وسیله خانگی ساده مانند مایکروویو؛ نظریه ها و روش های فیزیکی و مهندسی پیچیده ای نهفته است؛ این وسایل به سادگی قابل استفاده برای عموم هستند. به همین جهت تصور می کنم بهتر باشد در این نوشتار به جای پیش بینی رویدادهای علم و فناوری سال پیش رو؛ به مساله سواد علمی و فهم و نگرش عموم جامعه به علم بپردازم. از دهه ۸۰ میلادی به این سو بسیاری از پژوهشگران علوم اجتماعی روی موضوع علم و جامعه کار می کنند. آنها می خواهند بدانند که مردم یک جامعه به چه میزان از علم و مفاهیم علمی سر در می آورند. البته روش های جامعه شناسان علم همواره در تغییر و تحول بوده و مثلا اوایل با استفاده از مدل کمبود؛ ارتباط دانشمندان و مردم را به صورت خطی می دیدند. در واقع در این دیدگاه؛ عموم مردم نقشی در توسعه علم ندارند و صرفا تماشاچی هستند. تماشاچیانی که نمره خوبی در سواد علمی نمی گیرند و به همین سبب از گردونهی علم بیرون می مانند. اما مدل دوم که در سالهای بعد رایج شد مدل مشارکت نام دارد که بر اساس آن ؛ نوع نگرش مردم به علم و فناوری اهمیت دارد نه میزان سواد آنها. پرسشنامه های فهم عمومی از علم ؛ تا بخشی در برگیرنده اطلاعات عمومی ساده هستند. اطلاعات علمی ساده ای که برای کسب آنها نیازی به مطالعه تخصصی یا تحصیل در رشته به خصوصی در دانشگاه نیست. همین که فرد در جامعه زندگی می کند و در معرض اخبار و روزنامه و رادیو و حتی در معرض هم صحبت شدن با جمع دوستان قرار دارد کافی است تا انتظار داشته باشیم از این حد سواد بهره مند باشد. در گزارش های فهم عمومی معمولا سوالاتی نظیر اینها پرسیده می شود و از افراد می خواهند که بگویند به نظرشان گزاره ها زیر درست اند یا غلط. مثلا:
همه تشعشعات رادیواکتیو ساخته دست انسان هستند
ژنهای پدر است که تعیین می کند یک جنین پسر باشد یا دختر
الکترون ها از اتمها کوچکتر هستند
انسانهای اولیه همزمان با دایناسورها زندگی میکردند.
شیری که به اشعه رادیواکتیو آلوده شده، پس از جوشاندن قابل خوردن است.
زمین به دور خورشید می گردد.
مرکز زمین بسیار داغ است.
در ایران ؛ هم گزارشی از پیمایش فهم عمومی از علم در سال ۱۳۹۰ انجام شده و به صورت میدانی میزان اطلاع و نوع نگرش شهروندان از مقوله علم سنجیده شده است. بخش دیگری از پرسش ها در پیمایش های فهم عمومی معمولا ارتباطی به سواد علمی ندارد و اغلب ؛ نوع دیدگاه و نگرش افراد به علم و فناوری را می سنجد. به کمک این پرسش ها می توان در یافت آیا عموم مردم به علم و فعالیت علمی نظر مساعد و مثبتی دارند یا با دیدهء منفی به آن نگاه می کنند. مثلا باید نظر خود را در این زمینه بگویند که آیا به نظرشان علم و فناوری زندگی ما را ساده تر و سالم تر می کند؟ آیا اکتشافات علمی می توانند تأثیرات خطرناکی داشته باشند؟ آیا علم به جایی می رسد که باعث انقراض نسل بشر شود؟ آیا اکثر دانشمندان به منظور راحت تر کردن زندگی بشر کار می کنند؟
البته پیشرفت های روزافزون انسان و دستیابی به تکنولوژی های جدید و سرعت پیشرفت یافته های علمی؛ الزاما به معنای این نیست که در یک جامعه پیشرفته؛ عموم مردم هم سواد علمی بیشتر و هم نظر مثبت تری به علم و فناوری دارند.
باری! علم امروز شدیدا دموکراتیزه شده و دانشمندان برای توسعه علم نیازمند همراه کردن جامعه با خود هستند. دلیل آن هم واضح است. دولت ها ترجیحا روی پژوهش هایی سرمایه گذاری می کنند که از جانب اکثریت جامعه حمایت می شود. هرچقدر میزان مشارکت عمومی در مقوله علم بالاتر باشد؛ به همان میزان می توان امید بیشتری به توسعه علم کشورو بالا رفتن جایگاه علم در بین جامعه داشت . آنچه مهم است این است که اشتیاق و علاقه عمومی شهروندان به علم؛ سال به سال افزایش یابد. بخشی از بی علاقگی عمومی به مقوله علم به دلیل بی اطلاعی و ناآگاهی و نداشتن شناخت درست جامعه از علم و فناوری است. به موازات موفقیت برنامه ریزی های کلان اجتماعی به منظور افزایش شناخت عمومی از علم؛ اعتماد عمومی جامعه به علم نیز افزایش پیدا خواهد کرد.
فایل پی دی اف این مقاله در مجله دانستنیها