عرفان کسرایی| مجله دانشمند، شماره ۶۲۲
باورهای خرافی و شبه علمی در زمانه ما روز به روز فراگیرتر و گسترده تر می شود. از نوعی به نوع دیگر تبدیل شده و گاهی از ترکیب خرافات و شبه علم؛ باورها و عقاید جدید ظهور می کند. گزارش اخیر بنیاد ملی علوم آمریکا نشان می دهد ۲۵ درصد از افراد مورد پرسش نظرسنجی اخیر این بنیاد؛ تصور می کنند خورشید به دور زمین می چرخد. به عبارتی از هر چهار آمریکایی؛ یک نفر کمترین اطلاعی از یکی از بنیادی ترین اطلاعات علوم پایه ندارد. اگر پی موضوع را بگیریم اوضاع حتی از این هم بدتر است. یعنی این آمار بدان معنی نیست که سه چهارم باقیمانده الزاما درک صحیحی از مفاهیم علمی دارند. از قضا بسیاری از باورمندان به خرافات و شبه علم در همان آن سه چهارم باقیمانده جای دارند.
با توسعه علم و فناوری و پخش اطلاعات عمومی علمی؛ رنگ کلمات و اصطلاحات علمی هم به باورهای خرافی زده می شود و بسیاری از باورهای شبه علمی معاصر با کلماتی مانند فیزیک کوانتوم؛ الکترومغناطیس؛ فرکانس ؛ انرژی و نظایر آن توضیح داده می شوند. بسیاری از افراد خرافاتی و مروجان شبه علم در صحبت های خود اصرار دارند که بگویند فیزیک کوانتومی خوانده اند یا با علم و محتوای آن بیگانه نیستند. این گزافه گویی از آنجا ناشی می شود که فرد نمی خواهد به کهنه پرستی و خرافه باوری متهم شود. چنین افرادی به صورت ناشیانه از کلمات و واژگان حیطه علم مانند انرژی و کوانتوم و کوارک و … استفاده می کنند تا عقاید خود را سازگار با علم جا بزنند.
اما در همین بازار مکاره هنوز می توان افرادی را یافت که اصراری بر این ندارند که روکش علم بر باورهای خرافی و شبه علمی خود بپیچند. آنها از عقایدی پشتیبانی می کنند که چندین قرن پیش منسوخ و مردود شده است. از این دست می توان از انجمن زمین مسطح نام برد. به طور خلاصه انجمن زمین مسطح موسسه ای است که ایده مسطح بودن زمین را ترویج می کند. این ایده در دوران اخیر برای نخستین بار توسط فردی به نام سامویل روبتهام (۱۸۸۴-۱۸۱۶) پایه ریزی شد. ایده ای که برگرفته از انجیل بود و بیان می داشت زمین مسطح است. وی در سال ۱۸۴۹ متنی شانزده صفحه ای منتشر نمود که بعدها به یک کتاب ۴۳۰ صفحه ای افزایش یافت. بر اساس نظر روبتهام که بعدها خود را پارالاکس نامید؛ جهان دیسکی تخت است که مرکز آن قطب شمال بوده و قطب جنوب در واقع دیواری یخی است به ارتفاع ۱۵۰ فوت . او معتقد بود که خورشید ؛ ماه؛ ستارگان و سیارات تنها چند صد مایل بالای این صفحه تخت قرار دارند و انسان در سفر دریایی به دور دنیا در حقیقت درون این دیسک بزرگ حرکت می کند.
یکی از استدلال هایی که علیه فرضیه زمین تخت و به سود کروی بودن زمین وجود داشت این بود که اگر زمین تخت باشد؛ با دور شدن کشتی از ساحل ؛ تمام کشتی بایستی با سرعت یکسان از دید خارج شود اما در عمل موقع دور شدن کشتی؛ ابتدا قسمت پایینی و سپس قسمت بالایی کشتی از دید ناظر ایستاده در ساحل ناپدید می شود. بنابراین زمین نمی تواند مسطح باشد پس لاجرم کروی است. سامویل روبتهام اما کوشید راه گریزی برای برون رفت از این بن بست پیدا کند و برای استدلال خود یک فرضیه ساختگی دست و پا کرد. او ناپدید شدن بخش پایینی کشتی قبل از بخش بالایی را نه به دلیل کروی بودن زمین ؛ بلکه به دلیل – شکست نور اتمسفری – می دانست و برای توضیح آن از قانون من درآوردی زتتیکی پرسپکتیو* استفاده می کرد.
در سال ۱۹۵۶ انجمنی که پیروان و هواخوان سامویل روبتهام پس از مرگ وی تشکیل داده بودند با نام جدید انجمن زمین تخت به فعالیت خود ادامه داد. در سال ۱۹۷۱ چارلز. ک. جانسون به ریاست انجمن مذکور رسید و خبرنامه این موسسه تا حدود ۳۰۰۰ نفر خواننده داشت. پس از مرگ چارلز جانسون در ماه مارس ۲۰۰۱ کارهای انجمن زمین تخت تقریبا خوابید اما از سال ۲۰۰۹ به این سو مجددا به عضوگیری پرداخت. در سال ۱۹۹۵ خانه جانسون در آتش سوخت و آنگونه که در وبسایت انجمن زمین مسطح نوشته شده است کتابخانه و آرشیو و لیست اعضا در آتش سوخته و از میان رفته است. همسر چارلز جانسون که نقش زیادی در ترویج ایده تخت بودن زمین داشت در سال ۱۹۹۶ و همچنین خود جانسون در سال ۲۰۰۱ و در سن ۷۶ سالگی درگذشت.
از سال ۲۰۰۴فعالیت های این گروه دوباره از سر گرفته شد و انجمن زمین تخت در ۳۰ اکتبر ۲۰۰۹ مجددا به صورت رسمی آغاز شد. آنها معتقدند تمامی تصاویر و ویدیوهای سازمان فضایی ناسا و آنچه که در رسانه ها نشان داده می شود پروپاگاندای رسانه ای است. در تالارهای گفتمان این گروه غالب بحث ها پیرامون این موضوع است که تصاویر سفر به ماه یا عکسهایی که کروی بودن زمین وجود دارند جعلی هستند و زمین در واقع یک دیسک تخت است!
*zetetic law of perspective
فایل پی دی اف متن کامل این مقاله در ماهنامه دانشمند