پزشکی مدرن درهای جدید به روی افزایش میانگین طول عمر انسان گشوده است. واقعیت این است که طول عمر متوسط انسان در سال 1900 تنها 50 سال بود و امروزه به حدود 80 سال رسیده. با این وجود، رویای انسان روی زمین، عمری به مراتب بیش از اینهاست. دیدگاهها در زمینه ممکن یا ناممکن بودن عمر جاودانه مختلف است. یک مطالعه سال 2016 در دپارتمان ژنتیک دانشکده پزشکی آلبرت اینشتین در نیویورک که در نیچر منتشر شد نشان میداد که زندگی جاودانه ناممکن است و اساسا حداکثر عمر احتمالی انسان چیزی حدودی 115 تا 120 سال است. این پژوهش نشان میداد اگرچه میانگین طول عمر در حال افزایش است، اما حداکثر عمر نسبتا ثابت باقی مانده و از میزان 115 سال در دهه 1990 تا امروز تقریبا تغییری نکرده است. در عین حال، آن گونه که از دنیای علم و فناوری خبر میرسد، قرار نیست دانشمندان دست از تلاش برای نامیرا کردن انسان بردارند. ایدههای علمی برای عمر ابدی انسان فراوان است. یکی از مهمترین نمونههای آن کمپانی کالیکو CaLiCo است که در سال 2013 توسط کمپانی گوگل راه اندازی شد. این شرکت در پی یافتن راهی است که با استفاده از روشهای کنترل بیولوژی ، عمر انسان را تا 150 سال افزایش دهد. مدیر شرکت کالیکو آرتور دی. لوینسون Arthur D. Levinson جایی گفته بود عمر 150 ساله در نظر نسل بعدی، عمری طبیعی و عادی محسوب خواهد شد و آنها فراموش خواهند کرد که بشر روزگاری حدود 70 و 80 سال زندگی میکرده است.
بارگذاری ذهن انسان روی کامپیوتر
از روشهای کنترل بیولوژی ، یعنی ایده پیشنهادی کمپانی کالیکو که بگذریم، ایده های دیگری نیز وجود دارد که ارتباط مستقیمی با مساله بهداشت یا پزشکی یا کنترل بیولوژی ندارند. یکی از مهمترین این ایدهها، ایدهی بارگذاری آگاهی و ذهن انسان روی کامپیوتر است. این ایده، یعنی انتقال اطلاعات مغز به ماشین و نامیرا کردن آگاهی انسان به یک نظریهی جدی تبدیل شده و بسیاری از دانشمندان را به خود مشغول کرده است. ایدهای که در حال حاضر، رویایی به نظر میرسد اما چه بسا روزی به واقعیت تبدیل شود. آپلود کردن ذهن Mind uploading کپی کردن ذهن یا انتقال محتوای ذهن به نرم افزار، رویایی است که دانشمندان برای نامیرا کردن انسان در سر میپرورانند. اما بسیاری از پژوهشگران بر این باورند که شبیهسازی عملکرد ذهن انسان در عمل بسیار پیچیدهتر از اینهاست. مغز انسان 100 میلیارد سلول عصبی دارد که به وسیله سیناپسها با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند. مدلسازی مکانیسم یادگیری و تفکر در چنین شبکه پیچیدهای حتی به لحاظ نظری هم از شدت پیچیدگی، دستکم با فناوریها و دانش امروز، ناممکن به نظر میرسد. دنیایی را تصور کنید که در آن ذهن و آگاهی انسان روی یک بدن رباتیک بارگذاری شده است. این واقعیت تلخی است اما دلیل مرگ و بیماری و پیری در انسان این است که بدن انسان بی نهایت در برابر عوامل محیطی آسیبپذیر است و یک ضربه یا برش ممکن است کارایی و حیات ما را با خطر مواجه کند. حال تصور کنید به جای بازوها و ماهیچهها و استخوانهایی که شکننده اند و به مرور زمان به تحلیل میروند میتوانستیم سیلندر و پیستونهای پنوماتیکی را حرکت دهیم. بدنی که نه خسته می شود و نه به خواب نیاز دارد و نه به این سادگی ها در برابر سرما و حرارت و ضربه آسیب می بیند.
پروژهی 2045
یکی از پروژههای بلندپروازانه برای جاودانه کردن انسان پژوهای است که 2045 نام گرفته است. طرح عجیبی که در حدود 6 سال پیش توسط دیمیتری ایتسکوف Dmitry Itskov در مسکو روسیه پایه گذاری شده و با هدف نامیرا کردن انسان و انتقال آگاهی او به بدنی غیر بیولوژیک شکل گرفته است. پروژه 2045 که واقعا مشخص نیست تا به چه میزان، ممکن است عملی باشد چهار فاز اصلی دارد که در هر یک از این مراحل قرار است بین مغز انسان و یک آواتار کامپیوتری ارتباط برقرار شود. ارتباطی که در نهایت به ساخت مدلی کامپیوتری از مغز منجر خواهد شد و طبق برنامه زمانبندی اعلام شده، در سال 2045 ، زندگی و آگاهی و ذهن انسان را در بدنی بدون گوشت و پوست و استخوان بارگذاری کند. در فاز نخست این پروژه یعنی تا سال 2020 قرار است که آواتار رباتیک، به کنترل مغز انسان در آورده شود. به بیان دیگر رباتی معرفی شود که تمامی حرکات اش در کنترل مغز انسان است و میتواند با تصمیم ما دست خود را بالا بیاورد یا مثلا شروع به راه رفتن کند. در سال 2025 و در فاز دوم پروژه، پیشرفت طرح باید به مرحلهای برسد که قادر باشد مغز انسان را به ربات پیوند بزند. در فاز سوم یعنی سال 2035 پژوهشگران باید به این مرحله از پیشرفت رسیده باشند که آگاهی انسان را روی کامپیوتر کپی کرده و در واقع راه را برای حیات ابدی انسان باز کنند. در فاز نهایی پروژه یعنی تا سال 2045 طبق جدول زمانبندی پروژه، قرار است که به صورت رسمی از یک آواتار نامیرای انسانی رونمایی شود.
آیا انجام چنین ایدهای در عمل ممکن است؟
مدیر مرکز مطالعات آینده در دانشگاه زالتسبورگ اتریش رینولد پاپ Reinhold Popp میگوید شاید زمانبندی فاز اول واقع بینانه باشد اما در اجرای مراحل بعدی پروژه، چالشهای زیادی وجود دارد. انتقال و کپی آگاهی و ذهن انسانی روی کامپیوتر به این سادگیها نیست. ذهن انسان بینهایت پیچیده است و سادهانگارانه خواهد بود که بتوان در چنین زمان محدودی طی چند سال بتوان تمام رازهای آگاهی انسان را کشف کرد و آن را به کامپیوتر منتقل کرد. از دید او پیوند آگاهی انسان به روی آواتار رباتیک بیش از حد تصور دور از دسترس است. این طرح، رویایی است مانند رویای آب حیات برای جاودانگی انسان که فقط در افسانههای باستانی یافت میشود. پیزی مایرز Paul Zachary Myers استاد مشهور زیستشناسی در دانشگاه مینهسوتا موریس در وبلاگ خود pharyngula مینویسد سیستم عصبی و نورونها و انتقال اطلاعات بین آنها به مراتب پیچیدهتر از آن است که بتوان آنها را جزء به جزء محاسبه و عینا شبیهسازی کرد. او معتقد است ما در فهم کارکرد مغز هنوز در ابتدای راه هستیم. برای صحبت کردن از نامیرایی و حیات جاودان هنوز خیلی چیزها هست که باید بدانیم.