جمعه ۳۱ فروردین ۱۳۹۷ / تارنمای خبری تحلیلی دماوند
سخنان مدیر جامعه المرتضی مبنی بر استقلال قم و تبدیل شدن آن به واتیکان شیعه، در روزهای اخیر به بحثهای بسیاری به خصوص در بین کاربران شبکه های اجتماعی دامن زده است. این آخوند تاکنون گمنام در گفتگویی اظهار داشته که اینک زمان آن رسیده که قم به کشوری با مرزهای جغرافیایی مشخص، با پرچمی مخصوص و قانون اساسی مختص این کشور تبدیل شود و در مجامع بینالمللی پذیرنده سفرای کشورهای دیگر باشد.
جامعه المرتضی یکی از ده ها بنیاد تربیت مبلغ دینی در قم است که این اواخر نامشان به واسطه انتشار اخبار بودجه پیشنهادی دولتی بر سر زبان ها افتاد. مراکزی که نه تولید دارند و نه بازگشت سرمایه. از مرکز خدمات حوزههای علمیه با بودجه سالانه ۸۹۷ میلیارد تومان گرفته تا شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی با حدود ۴۸ میلیارد تومان و نهاد دیگری با نامی تقریبا مشابه یعنی سازمان تبلیغات اسلامی که سالانه ۴۳۰ میلیارد تومان از سرمایه های ملی را عاید خود می کند. از جامعه المصطفی العالمیه با بودجه حدود ۳۰۳ میلیارد تومان گرفته تا نهادهای ریز و درشت مذهبی دیگر که هرکدام به بنگاه های عظیم اقتصادی تبدیل شده اند.
سخن مدیر جامعه المرتضی در نگاه اول ممکن است چند برداشت مختلف در پی داشته باشد و از جنبه های گوناگون ارزیابی شود. نخست به معنای پایانی بر پروژه اسلام سیاسی و اعتراف به ناکارآمدی آخوندها در اداره امور کشور. به عبارت دیگر رسیدن به همان پیشنهاد چهار دهه پیش شاپور بختیار، آخرین نخست وزیر محمدرضا شاه پهلوی.
بختیار در بهمن سال ۵۷ گفته بود: حاضرم دور قم را دیواری بکشم و آن را به صورت واتیکان تازهای درآورم. اگر با داشتن واتیکان میشود مملکت را داره کرد حاضرم این کار را بکنم.
رویکرد دیگر به سخنان اخیر این آخوند، کاملا برعکس، نه تنها نشانی از عقب نشینی و اعلام غیررسمی ناکارآمدی روحانیت شیعه در حکومت ندارد، بلکه حاکی از زیاده خواهی این نهاد است. آخوند مذکور در سخنان خود طرحی هم برای تامین نیازهای مالی و مارکتینگ این کشور مستقل پیشنهاد داده و خواهان اختصاص چند پالایشگاه و موسسه اقتصادی به آن شده است.
این طرح شاید به لحاظ تاریخی یادآور گذشته کلیسای کاتولیک و کنار گذاشته شدن تدریجی این نهاد از قدرت سیاسی باشد. قرارداد بین موسولینی و کاردینال گاسپاری در حدود ۹۰ سال قبل اما به صورت بنیادین با روحانیت شیعه ای که از سال ۱۳۵۷ تا کنون تمام قدرت سیاسی و اجرایی ایران را قبضه کرده متفاوت است. روحانیت شیعه برای واتیکانیزه شدن، با یک دولت مستقر سکولار یا مردمی طرف نیست بلکه خود طرف دیگر قرارداد است. هم فروشنده است و هم خریدار. به همین دلیل به راحتی برای سهم خواهی بیشتر، نرخ تعیین کرده و حتی پیشاپیش از اختصاص درآمد پالایشگاه و موسسات اقتصادی صحبت می کند.
نهادی که حتی برای خود دادگاه ویژه روحانیت تعریف کرده و هیچ محصول فکری یا فرهنگی تولید نمی کند و صرفا مصرف کننده است، حتی در طرح خود برای تامین اقتصادی، به پالایشگاه و کسب درآمد بدون کار فکر می کند. مثلا روحانیت هرگز پیشنهاد نخواهد داد که از طریق کشاورزی یا هر کار واقعی دیگر کسب درآمد کند. و البته این مسئله به لحاظ تاریخی صرفا منحصر به روحانیت در اسلام نیست.
کشیش ها، پاپ ها و اسقف ها نیز از طریق ایجاد رعب و وحشت مذهبی و تلقین حس گناه در میان مومنان درآمد هنگفتی عاید خود می کردند. از خرید و فروش بهشت گرفته تا عشریه محصول و احشام صاحبان زمین و مردم عادی. در قرن شانزدهم میلادی بخش عظیمی از اموال و زمین های اروپا از آلمان گرفته تا فرانسه و ایتالیا متعلق به کلیسا بود و نهاد روحانیت در آیین مسیحیت، از محل دسترنج مردمانی که واقعا کار می کردند ارتزاق می کرد.
آیا نهاد روحانیت قادر به اداره امور کشور است؟
پاسخ به این پرسش را نه بر مبنای سلیقه و نظر شخصی، که در گزارش های رسمی و آمارهای مستقل باید یافت. تشکیل دولت و حاکمیت سیاسی مستلزم به کارگیری نیروهای متخصص در بخش های مختلف اقتصاد، صنعت، آموزش، فرهنگ و… است. روحانیت از هیچ یک از این زمینه ها اطلاعی ندارد. نه کنترل بازار و بانکداری و گمرک با کتاب مکاسب شیخ انصاری ممکن می شود و نه چرخ صنعت با شرایع الاسلام و عروه الوثقی می چرخد.
اظهار نظرهایی نظیر پر کردن دندان خراب با روغن هندوانه ابوجهل، دعا و غسل در روزهای چهارشنبه و پنجشنبه و جمعه برای آرام شدن زمین و جلوگیری از زلزله توسط آخوندها نشان می دهد که این نهاد به هیچ عنوان قادر به حل مسائل معمولی زندگی و اداره امور حتی در سطح خرد و محلی نیست.
بر اساس آمار، حدود ۱۵۰ هزار طلبه و روحانی در کشور وجود دارد و چندی پیش حجتالاسلام والمسلمین جمشیدی، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم گفته بود ما آنقدر روحانی در قم داریم که میتوانند یک قاره را اداره کنند. این درحالی است که مشکلات قم در تمام سال های اخیر به شکل ویرانگری افزایش پیدا کرده است. از آسیب های اجتماعی و اعتیاد و کارتن خوابی گرفته تا تصادفات و یا کمبود تخت های بیمارستانی.
نه تنها روحانیت که حتی نهادهای اجرایی برخاسته از اندیشه آخوندی نیز در انجام امور کشور ناتوان است. مثال بارز این ناکارآمدی، سد گتوند است که با اجرای سپاسد (سپاه) و مهاب قدس (آستان قدس) در حدود چهار هزار میلیارد تومان هزینه در بر داشته و به گفته صاحب نظران اینک در حدود ١٠ هزار میلیارد تومان نیاز است تا بتوان آن را خراب یا از شبکه خارج کرد. کاری که نه تنها بیش از دوبرابر هزینه اولیه تمام می شود بلکه این تجربه تلخ سراسر ضرر، ظاهرا ۱۲ سال نیز زمان لازم دارد.
واتیکانیزه کردن قم و حکومت آخوندها بر یک شهر، حتی اگر در دهه های آینده ممکن شده و سبب کنار کشیدن روحانیت از دخالت در امور سیاسی و زندگی مردم ایران شود باز هم یک مشکل و ایراد اساسی دارد. روحانیت قادر به اداره امور حتی بخشی از شهر قم نیست و این واقعیتی است که روزی باید بپذیرد.
لینک این مقاله در تارنمای خبری تحلیلی دماوند