عرفان کسرایی| مجله دانستنیها، مهر 1393
بشر اولیه همواره در پی فهم جهان و یافتن ربط و بستگی علّی بین پدیده ها بوده است. دلیل بیماری، مرگ، بارش باران، رعد و برق و … برای او مجهول و ناشناخته بود و این پدیده ها به خدایان یا ارواح نسبت داده می شد. جهان در نظر بشر اولیه مملو از ارواح شریر و خیرخواه بود که مدیریت رویدادهای جهان، مانند سیل، ویرانی ، بیماری ، مرگ ، یا حتی باران و حاصلخیزی را در اختیار داشتند. انسان از وجود ویروس ها، باکتری ها ، از مکانسیم عملکرد بدن و راه های شیوع و سرایت بیماری اطلاعی نداشت. به همین جهت خشم خدایان اساطیری یا ارواح شریر و اجنه را دلیل بروز بیماری یا شیوع آن می دانست. اجداد انسانی ما میان وقایع نامرتبط یک همبستگی و ارتباط می دیدند. برای نمونه دو رویداد زیر را در نظر بگیرید.
رویداد الف: تمام شب جغدی روی درخت حیاط پشت خانه آقایX نشسته بود.
رویداد ب: فردای آن شب آقای X درگذشت.
بعید است ما ارتباطی میان دو رویداد الف و ب پیدا کنیم. دلیل مرگ آقای X خیلی چیزها می تواند باشد. اغلب ما برقراری ارتباط علّی میان “نشستن جغدی بر شاخسار حیاط پشت خانه” و “مرگ” را عقلانی نخواهیم دانست. دلیل آن هم ساده است. میتوان بی شمار مثال را گواه آورد که در آن فردی درگذشته بدون آنکه جغدی بر درخت نزدیک خانه اش نشسته باشد. یا بالعکس فردی که جغد بر شاخسار نزدیک خانه اش نشسته ولی نمرده است.
انسان در دوران زندگی خود در معرض ابتلاء به بسیاری از بیماری هاست. با مطالعه تاریخ جامعه انسانی در می یابیم که بشر اولیه به منظور پیدا کردن راهی برای کاهش آلام و رنج ها، از دیرباز در پی یافتن روشی برای غلبه بر بیماری ها بوده است. بشر روش هایی برای درمان شکستگی و جراحت پیدا کرد و دریافت که با خوردن برخی گیاهان و نوشیدنی ها دردها التیام پیدا میکنند و گاهی این دواها و روش های مداوا منجر به بهبودی بیمار می شود.
در عین حال اعتقاد به خدایان و ارواح و نقش و تاثیر آنها در بهبودی بیماری ها همچنان پابرجا ماند. حال می رسیم به عصر حاضر. دورانی که دانش پزشکی با بکارگیری روش عقلانی و با مطالعه دقیق روی کارکرد اعضاء بدن و واکنش در قبال بیماری ها شکل گرفت و روز به روز رشد و توسعه پیدا کرد.
طب یا پزشکی را شاید بتوان چنین تعریف کرد. صورتبندی مجموعه ای هدفمند از اطلاعات و روش ها و فناوری ها بر مبنای استدلال قیاسی در راستای یافتن راه حلی برای مشکلات بالینی. عموماً بقراط در یونان باستان را آغازگر این راه می دانند. بقراط اولین کسی بود که بیماری ها را به حاد، مزمن، اندمیک و اپیدمیک تقسیم بندی کرد و رویکرد منطقی به درمان را به کار بست. بعدها ابن سینا و رازی این راه را پی گرفتند و تلاش کردند تا با بهره گیری از روشی منطقی به بررسی بیماری ها و روش های مقابله با آن بپردازند.
در اواخر قرون وسطی کالبد شناسی توسعه پیدا کرد و در قرن 17 باکتری و میکروارگانسیم ها شناخته شدند. به تدریج دستگاه گردش خون شناخته شد و سرانجام در قرن 19 دانش پزشکی به موازات توسعه فناوری و تکنولوژی وارد فاز جدیدی شد.
روش پزشکی بصورت خلاصه شامل معاینه بالینی، تشخیص ، درمان و پیشگیری است. در این بین شرح حال بیمار گرفته می شود و بعد از معاینه فیزیکی و تشخیص افتراقی و بررسی ها و آزمایش ها و تصویر برداری، مراحل درمان آغاز می شود. در واقع پزشک پس از معاینه، داده ها را تفسیر کرده و در مورد ماهیت مشکل بیمار فرضیه ای می سازد. در مرحله بعدی احیاناً فرضیه خود را برای رسیدن به یک تشخیص عملی مورد آزمون قرار داده و یک نقشه درمانی برای بیمار طراحی می نماید.
با مرور این مقدمه، بر میگردیم به عنوان یادداشت. : درمان بیماری ها با کامنت نقطه و علامت +
روش های درمانی جایگزین شامل انرژی درمانی، شفادهی های معنوی، جراحی با دست و نظایر آن اما در عین حال که مدعی درمان بیماری هاست از هیچ یک از روش های منطقی و علمی مذکور بهره نمی گیرد. در سالهای اخیر گروهی در ایران به ترویج این عقاید پرداختند و عده زیادی نیز هواخواه پیدا کردند. کافیست سری به صفحات شبکه اجتماعی گروه عرفان حلقه بزنید. اصطلاحاتی مثل شبکه شعور کیهانی، پاکسازی با تشعشع دفاعی، مهندسی نرم افزار مولکول، موجودات غیرارگانیک، ویروس های ذهنی، شعور سلول، لول های مجاز، حلقه های مجاز، “همفازی کیهانی”، “اسکن دوگانگی”، “همفازی کالبدی از جمله اصطلاحات پرکاربرد آنهاست.
آنها معتقدند که اگر در زمان وساعت مشخصی روی مشکل یا بیماری فردی هرچند ناشناس تمرکز کنند، میتوانند با استفاده از شبکه شعور کیهانی و مفاهیم گنگی مثل کنترل تشعشع منفی و پاکسازی چاکراها بیماری ها را درمان کنند. شعور کیهانی مذکور، نه یک کیفیت بخصوص و ملموس و نه یک کمیت قابل اندازه گیری در آزمایشگاه فیزیک است و نه تعریف مشخصی دارد. در این صفحات شبکه های اجتماعی، افرادی را می بینید که استاتوس های نقطه و یا علامت بعلاوه می گذارند و انتظار دارند با این کار، بیماری فرد مذکور درمان شود.
افراد معتقد به این گروه ، ادعا می کنند که به روش سایمنتولوژی (عنوان ساختگی و مجعول و بی معنا) که طبق گفته آنها در بهترین دانشگاه های دنیا تدریس می شود (هیچ منبعی در این زمینه موجود نیست) و برنده جوایز نفیس اختراعات و درجهء دکتری از کشورهای خارجی شده (چنین موضوعی ابداً صحت ندارد) میتوانند یک رویکرد نو به پزشکی داشته باشند که طب مکمل نامیده می شود. آنها معتقدند موجودات غیرارگانیک به صورت های مختلف در ذهن انسان مستقر شده و سبب بروز بیماری و ناهنجاری می شود. کتاب ها و جزوه ها و فیلم ها و فایل های آموزشی بسیاری در این خصوص منتشر شده و تلاش شده که این مفاهیم را دسته بندی و تئوریزه کنند. مشکل اینجاست که آنها مروّج شبه علم و خلط مبحث و سوء استعمال از واژگان حیطه علم هستند و پا در گلیم علم، واژگان تخصصی علوم و همچنین پزشکی و درمان دراز کرده اند.
تعبیر گنگ و مبهمی مثل “موجودات غیر ارگانیک” که بصورت نصفه و نیمه از اصطلاح علمی برداشته شده، میتواند موضوع یک شعر یا یک قطعه ادبی و هنری باشد . هیچ ایرادی هم بر آن مترتب نیست. اشکال کار اینجاست که قایق برنامه فریب عمومی در ساحل علم لنگر میاندازد.
موجودات غیرارگانیک در کتابچه های گروه عرفان حلقه، موجوداتی زنده اما بدون ارگانهای زیستی گیاهان، حیوانات و انسانها (سلو لها و اندامهای ساخته شده از مواد آلی و معدنی) هستند (؟) و به طور معمول دیده نمیشوند (اشاره نمی شود چرا دیده نمی شوند؟) ؛ اما هر گروه از آنها نقش مهمی در زندگی انسان ایفا میکنند (روی چه حساب و بر چه اساس؟) و آثار آشکار این موجودات در زندگی انسان باعث میشود که نتوان وجود آ نها را انکار کرد (چطور؟) و نقش پنهان آنها مانع از این است که بتوان به راحتی آنها را مورد شناسایی قرار داد.
بررسی دقیق این روش ادعایی زمان زیادی می برد و از حوصله بحث خارج است. همانگونه که بررسی ارتباط میان “مرگ انسانها” و “نشستن جغد روی شاخه درخت نزدیک خانه آنها” غیرعقلانی است ما نیز زمان خود را برای بررسی ارتباط میان (موجودات غیرارگانیک) و (بیماری) اتلاف نمی کنیم. اگر کسی در عصر حاضر ادعا کند زمین مسطح است ما با او به مجادله و بحث بر نخواهیم خواست و حتی چنین ادعایی را بررسی نیز نمی کنیم. به هر حال نظریه مسطح بودن زمین هم یک نظر است. اما یک نظر اشتباه و دور از واقعیت. چنین نظری هیچ جایگاهی در جامعه علمی نداشته و هیچکسی این دیدگاه را جدی نمی گیرد.
در خصوص روش ابداعی گروه عرفان حلقه نیز، اثبات با مدعی است. ما این ادعا را طرح نکرده ایم که اینک بخواهیم آن را اثبات کنیم. مع الاسف هواخواهان گروه عرفان حلقه همیشه در خلال گفتگوها، ما را به مطالعه کتابچه ها و وبسایت های خود ارجاع می دهند. در حالیکه اغلب جزوه ها و مطالب آنها را مطالعه و ساعت ها با اعضای این گروه صحبت کرده ام. به رغم این همه، آنها در صورت تمایل می بایست تئوری خود را در معرض آزمون های تجربی با پروتکل ها و استانداردهای آزمایشگاهی مشخص قرار دهند. تنها آزمون های سه سوکورتجربی می توانند صحت این ادعا را بصورت تجربی بررسی کند.
فایل پی دی اف این مقاله در مجله دانستنیها